کجا با همسرتون اشنا شدید🙂

ولی بهت نصیحت میکنم که تو زمان خواستگاری و اینا خانوادت رو کوچیک نکن که یموقه همسرت هم بهشون احترام نذاره

یا با هرشرایطی کنار نیا

من اومدن خانواده شوهرم گفتن هیچی نداره

نمیتونه هیچکاری برات بکنه

خونه و ماشین نداره باید با خودمون زندگی کنی

بخاطر شوهرم قبول کردم خانوادمم مجبور کردم قبول کنن

رفتم طبقه پایین خونه پدرشوهرم زندگی کردم

قشنگ دو ماه بعد عروسیمون مشکلات شدیدی بینمون پیش اوردن خانوادش و داشتیم جدا میشدیم

یک سال جنگ و دعوا داشتیم

رفتیم دادخواست طلاق و دادیم روزی ک دادخواست طلاق رو دادیم شوهرم دید نه دارم جدی جدی جدا میشم هرکاری کرد ک دوباره برگردیم به همدیگه

منم دقیقا بابام نمیدونست وقتیم ک فهمید با مامانم دعوا میکرد که تو این بلا رو سرمون اوردی تقصیر توئه درصورتی ک بگم مامانمم راضی نبود مامانم منو خیلی دوست داره واسه همین کوتاه اومد والا من شوهرم ۲۰ سالش بود من ۱۸ سالم ک عقد کردیم ماشالله چرا میگه سنت کمه

میدونی درسته فامیلیم ولی از اینا ک شاید سالی یکی دوبار همو ببینیم...خونه هامون خیلی دوره ازهم تو دوتا استان مختلف...

پدرامون یکم باهم مشکل دارن🥲 یعنی نه ک باهم مشکل داشته باشنا ولی مورد تاییدش نیس بیشتر بخاطر پدرش قبول نکرد ولی من ک روم نمیشه اینو بهشون بگم...

میشه بهت درخواست بدم حرف بزنم باهات؟به طرز عجیبی خیلی شرایطمون شبیه😂

الان که خونه مستقل دارم تصمیمات زندگی خودم و شوهرم میگیریم خداروشکر اره

من از عقد تا دو ماه ک خونه پدرشوهرم بودم هزاران مشکل داشتم  ببین هیچ اصلا نگی خالمه همین خاله بعد عقد هزار درجه عوض میشه بخدا تو زمان دوستی هم خواهرشوهرم هم مادرشوهرم مث پروانه دورم میگشتن عقد ک کردیم اصن از این رو ب اون رو شدن اینو بدون ک دوری و دوستی قشنگ تره بزار به همدیگه احترام بذارین وقتی همیشه پیش هم بودید احتراما از بین میره

وااااای واقعا مثل همیم منم دقیقا پدرشوهرم یسری اخلاقا داره و یسری اشتباها تو زندگیش کرده ک همه میدونستن و همه میگفتن این وصلت بدرد نمیخوره وای وای دقیقا برای منم مشکل اصلی پدرشوهرم بود میگفتن فردا شوهرمم مث پدرش میشه و دقیقا هم بگم یسری اتفاقا افتاد ک بیشباهت نبود شوهرم ب پدرش ولی شوهرم سعی کرد زندگی رو بسازه

اره گلم بفرست برام درخواست واقعا ب طرز عجیبی ک مثل همیم🤣

دقیقا باهات موافقم 

نه من خودش خونه ماشین جدا داره...ولی کلا حتی الانم یجوری رفتار کردم همیشه که خیلی قاطی نشم باهاشون چون دقیقا طبق تجربه اطرافیان دیدم این مسائل رو...و کلا به آدما خیلی سخت اعتماد میکنم

یه فاصله ای همیشه هست حفظش کردم...و اینکه خودش میدونه چقدر رو خانواده ام حساسم و خط قرمزمن...اصلا جلوش نمیگم اما واقعا پدرم رفتارش اشتباست میدونم ک مقصره...اینم میدونم خیرو صلاحمو میخواد ولی واقعا یسری سختگیری ها به ضرر همه اس

فرستادم😂😂❤️

من الان از این شرایطم راضیم خداروشکر

 ولی اگر زمان عقدم بود میذاشتم پدرم پا فشاری کنه برای خونه جدا

اینجوری این همه مشکل نداشتیم یک سال جدا نمیبودیم

یک سال از زندگیمون هدر نمیرفت

بهم پیام بده من بلد نیستم والا