ادامش را بذار چی شده بلاخره
اولا دلیل عصبانیتت رو نمیفهمم.دوما بدون اینکه بخوای با شوهرت دعوا کنی باهاش حرف بزن.
احساس می کنم داری همه چیزایی که بهم بی ربطنو ،بهم ربط میدی
عزیزم این ب شما ربطی نداره اصلا نگرانش نباشین هیچچ وقت دیگم در مورد اون دختر از شوهرتون نپرسین
شوهرتون اگ عقل داشته باشه خودش میفهمه ک شما زنشین و اون دختره فبلا ولش کرده رفته
پس دیگ سمتش نمیره جای نگرانی نیس
چقدر خواهر شوهرت عوضی با نامزد سابق داداشش در ارتباط
من بودم به خاطر آرامش داداشم که شده کلا رفاقت باهاش تموم‌میکردم
اتفاقا اگر طبق نظر شما میخواد باش باشه باید الان از طلاقش خوشحال شه که میتونه باش باشه دلیل ندارع سر طلاقش بی حوصله شه
حتما اتفاقای تلخ گذشتش یادش اومده
انشااله که چیزی نباشه
ولی چه حس مضخرفیه وقتی همه چی یه شبه کُن فَیَکون میشه
بچه ها من سه ساله دارم زندگی میکنم خیلی لحظات خوبی باهم داشتیم خیلی . حتی یک ثانیه فکر نکردم شوهرم بهم خیانت میکنه آنقدر همه چیز ما رو روال بود من از آبان ماه رفتم دکتر زنان برای چکاپ دوست داشتم بچه دار بشیم الان همش دارم فکر میکنم شوهرم از در میاد تو میگه جدا بشیم . حس میکنم دلش هنوز پیش اون دختر مونده
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز