2777
2789

بچه ها من خیلی تو نی نی سایت فعالیت نمیکردم.  حتی ب  خواهرم  میگفتم بیکاری میری‌تو سایتای چرت و پرت . ولی واسه دومین باره اومدم اینجا با شما حرف بزنم . تاپیک دومم رو بخونید متوجه میشید چقدر حرفای شما برای من کمک کننده بود و از اون مخمصه نجاتم داد . 


من تقریبا ۳ ساله ازدواج کردم . با شوهرم دوست بودیم و با مخالفت شدید خانواده من ازدواج کردیم ‌ هنوزم پدرم دلش صاف نشده . منم خیلی کمتر با خانوادم در ارتباطم . اینارو میگم ک بدونید راستش رو بخوایید کسی رو ندارم باهاش حرف بزنم 



من وشوهری زندگی عاشقانه ای داشتیم . خیلی همو دوست داشتیم . یعنی داریم ،  نمیدونم .... 


وقتی بعد اون همه جتجال و مخالفت بهم رسیدیم فکر میکردم دیگه همه چی تمومه و زندگی ما ایده آله.  تو این چند وقته این دومین باره ک دارم دچار آشوب میشم تا بفهمم زندگی هیچکس صد در صد تکمیل نمیشه 



شوهرم همون اول ک دوست شدیم خیلی رک و راست همه چیو درباره خودش گفت . دوست دختر چند تایی داشته اونم در حد تلفنی حرف زدن و بقول خودش علاف بازی. فقظ با یه دختر خیلی جدی شده قصد ازدواج داشته اونم بهش خیانت کرده اون موقع ک تو اوج دوستیشون بوده شوهرم به‌و خبر ازدواجش رو میشنوه و دیگه قید هر چی دختره میزنه تا وقتی با من آشنا میشه و ازدواج میکنیم . این اتفاقا برای ۲۲‌سالگیشه شوهرم الان ۳۳ سالشه 


من خیلی خوشم اومد از صداقتش . و راحت پذیرفتم . با این ک شوهرم اولین و آخرین پسری بود ک تو زندگی من وجود داشت و من اصلا با هیچکس دوست نبودم . من درباره اون دختر هیچی هیچی نپرسیدم ازش . مهمم نبود برام . 






بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

تقریبا از ۲۰ روز پیش شوهرم یهویی خیلی تغییر کرد . تا آخر شب تو کارگاه بود خسته و داغون میومد خونه . اینم بگم مطمئنم تو کارگاه بود چون با برادرشوهرم و پدرشوهرم باهم تو کارگاه کار میکنن از سه چهار ماه مونده به عید خیلی خیلی سرشون شلوغ میشه اونا میرن کمکش . منم میذاشتم ب پاس خستگیش . البته همیشه خسته میشد اما هیچوقت آنقدر بی حوصله نبود 



وقتی هم خونه بود همش میخوابید . با وجود اون همه خستگی ولی شبا قرص خواب می‌خورد تا خوابش ببره 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792