۱۳ سال پیش موقع سال تحویل همه دور هم جمع بودیم بعد از تحویل سال همه زن و شوهرها همدیگه رو بوس کردن من روم نشد ..... این مرد هنوز ول نکرده در هفته دو و سه باری میگه: یادته نذاشتی بوست کنم 😩
عزیزم یه دست صدا نداره بابای من خیلی راحت بود و از این بابت دست بوسشم اما عوضش متاسفانه مادرم و خانواده همسرم خیلی پایبند به رسومات بودن و تا چشم پدرمو دور میدیدن سعی میکردن کنترلمون کنن و خب بابام همیشه متوجه قضایا نبود تا ساپورت بشیم در نتیجه منم هنوزم که هنوزه در مقابل خانواده همسرم نمیتونم با همسرم راحت باشم چون خیلی سنتی و متعصبن تو این مورد
ماهم اینجا رسممون توی عقد کارمون تمومه..منم بعد یک هفته تمام..ولی خوبه گیر نامرد نیوفته دختر بیچاره .
من شوهرم اصلا خجالتی نبود ونیس خیلی مهربونه ..
وقتی باهم اولین بار صحبت کردیم آخر صحبتام گفتم خیلی
بچه دوست دارم اونم دختر ..سریع گف عزیزم هرچند تا میخوای من در خدمتم..
خجالت نداشتیم همش کارای خا ک بر سری که اینجا نمیتونم بگم
صبحش عقد کرده بودیم.بعدازظهر بود.همه در حال یه چرت و استراحت کوتاه بودیم.زیر پتو یهو بی مقدمه دست گذاشت روی رون پام.با صدای بلند تقریبا داد بود گفتم وای نکن😂همه نگاه ها برگشت سمت مون😂😂😂😂گفت آبروی مارو می بری تو😂😂😂😂
من ک ده سال ازدواج کردم از روز اول ازش بدم میومد و هنوزم ازش بدم میاد دوتا دخترم دارم اصلا دلم نمیخواد ببینمش و اصلا اصلا خاطره خوبی باهاس ندارم ک بدم خوش گذشته باشه
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستجدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
52 ثانیه پیش
53 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز