اره ما خانوادگی سحر خیزیم سحرمونم ۷ صبحه😅
یچی بگم بخندی.
مادر بزرگمساعت۵ بیدارمیشه دیگه نمیخوابه هرگز.
اوایل ازدواج رفتیم شهرشون ما خواب بودیم یهو سرو صدای شیر اب اوه چی بگم.
یهو شوهرم مث چی نشست میگفت فکر کردم زلزله شده این وقت شب😅
گفتم شب کجابود صبحه!
دیگه نداشت ما عروس دوماد این چند روز صبحا بخوابیم...
ی جور سر شاغل بودن و خانه دار بودن جنگ و دعوا میکنین انگار مسابقس..هر کی طبق شرایطش داره زندگیشو میچرخونه بیکارین هی ب هم متلک میگین؟
من خانه دار تا ده صبح خونم جمع میکنم البته اگر سرحال باشم و بیمار نباشیم غذایم آماده اس بعدشم با دخترم میگذرونم یا کتاب میخونم یا کار هنری انجام میدم.عصرهم دخترم میاد ای درس و مشق اونم.خانه دارا شاید اندازه شما خسته نشن ولی کم از شما زحمت نمی کشن گلم.شما از اول تا آخرهفته نه مهمون داری نه مهمونی میری ما این زحمتارو داریم.ما هرروز و شیمون غدای تازه و گرم داریم ما بچه های وابسته و اذیت کن دائم داریم
