همسرم همین روزاست که بیاد خونه مون ومن دوست ندارم بیاد

باید درک کنند☹️🤦‍♀️اگه درکشون دستخودم بود اقدام میکردم🙂

بابام فقط به من میگه ومنو دعوا میکنه

مامانمم خیلی دوستش داره

وهم اینکه من مشکلاتمو کم بهشون میگفتم زمانی هم که میگفتم هیج اقدامی نمیکردن

الانم دیگه میدونند شرایط مالی همسرم رو میگن چی بگیم دیگه

چششششم عزیزم😍ممنون که گفتی حتما همین کارو میکنم

اتفاقا من هیچ وقت هیچ چشمداشتی از خانواده اش نداشته ام وهیچ زمان نگفتم ازخانواده ات بگیر ازخانواده ی خودمم نگرفتم چند وقت پیش کفش میخواستم زنگ زدم بهش گفت فعلا شرایطم خوب نیست برات کفش بخرم بگو بابات بگیره همون لحظه بهش گفتم بابام هم دختر بده بت هم کفش بخره خودت بگیر،یه ساعت بعد پول زد به کارتم

به مرد رو بدی پرو میشه واصلا یادش نمیمونه چ لطفی بهش کردی فداکاری برای مردا درست نیست

من همینکه میازم باهاش ازخواسته هام میگذرم تفریحاتمو کم کردم ومدارا میکنم ومیسازم خودش کلیه حالا این بین گهگاهی هم بهش میگم فلان چیز میخوام که یادش نره 

همش میگم کاش همون سال اول این دهنیت واراده وتفکر رو داشتم اینجوری نمیشد

سال اول زندگی ما بیشتر باتعارفات پیش رفت اشتباه ازمنم بود که با شرایط کنار اومدم یعنی تجربه ای نداشتم اگر نه همون اول وایمستادم سفت وسخت رو خواسته ام

نمیدونم اون خانم توچ وصعیت وتفکری بوده

ولی من توقعات بیجا وغیر معقول ندارم وهمسرمم خودش قبول داره که من چ سختی هایی میکشم وحق رو بهم میده

پس نمیگم ،فرصت کنم با مشاوره صحبت کنم که با همسرم صحبت کنه

👌

بچه ها خیلی ممنون ازهمه ی شما که زحمت کشیدین باهام همدردی کردین وقت گذاشتین راهکار دادین

امیدوارم همیشه خوش وخرم باشید وشاد❤️🌺🌺❤️

تاپیکم داره میره کم کم توپربازدید ها دوست ندارم یهو شناسایی میشم  قفلش میکنم

چشم جانم