امروز پسرم جشن یلدا داشت شوهرم نذاشت بریم مدرسه تا الان گریه کردم

بچتم با خودت میبری فقط نترس 

اون ادم با این تاپیک های که من دیدم دادگاه صلاحیت نگهداری بهش نمیده 

فقط باید زرنگ باشی و شجاع 

البته نه جلو روش پشت سرش تا نجات پیدا کنید 

ذهنتو با چیزای مثبت پر کن نه این چیزا 

بگو منو پسرم جدا میشیم درست میشه پسرم و ارامش بزرگ میکنم

خدا رو شکر بچت پسره. دو روز دیگه بزرگ میشه حقت رو میگیره. فقط یکم صبور باش. بزار پسرت ببینه و بفهمه چه عذابی داری میکشی. بچه ها زود بزرگ میشن نگران نباش

ببین به نظر من الان که دعواتون شده بهترین موقعیته 

صداش رو بزار روی ضبط بعد یه چیز بگو که بزنتت فردا صبح اول وقت پا میشی میری دادگاه نامه میگیری میری پزشکی قانونی اونجا تایید میکنن (دو سه بار اینو انجام بده)

یه مدت دیگه یه مقدار مشروب تهیه کن بزار تو خونه زنگ بزن پلیس بیاد جمع کنه ببره براش پرونده میشه 

از خیانتش تا جایی که میتونی مدرک جمع کن 

تازه یه چیز هم یادت بدم توی دادگاه میتونی بگی که کارهای خونه رو انجام میدادی و بابت این هم میتونی ازش‌ پول بگیری یه مقدار هم مهریه داری که اونم میگیری 

باید یه مدت همش صحنه سازی کنی براش و با پنبه سر ببری 

به هیچکس حتی خانوادت هم نگو یواش یواش مدرک جمع کن 

بعدش حضانت بچه بهت میدن 

آره عزیزم باید همین کارو میکردی از این به بعدم همین کارو کن

یه دوستی داشتم خیلییی شدید منضبط بود ...پسرامون همسن بودن 

یه جعبه گذاشته بود به اسم جعبه ی جمعه خیلی جالب بود ...مثلا تو طول هفته اگر بچه هاش هر بی نظمی میکردن حالا یا گوشی بازی زیاد از حد یا ریختن وسایلشون کف خونه و جمع نکردنشون یا درس و مشق انجام ندادن میومد مثلا گوشی یا لباس یا دفتر مشقشون برمیداشت میذاشت تو جعبه ی جمعه یعنی تا جمعه حق نداشتن از اون استفاده کنن دیگه 

فکر کن دفتر مشق یا کتاب ریاضی بچه رو مینداخت تو این جعبه تا جمعه 😆😆😆بچه ی طفلک دیگه جرات بی انضباطی نداشت همیشه مرتب و منظم 

نمیگم کارش درست بود یا غلط ولی خب جالب بود 

شما یلدا نداشتین؟خیلی ناراحتی یه کیک بخر دو تا چیز براش جشن بگیر تو دلش نمونه گریه نکن

عزیزم اینکه چرا بااین مرد ازدواج کردی و چرا بچه دار شدی اصلا دردی از تو دوا نمیکنه که دوستان میپرسن ازت!!دیگه هم گذشت کاریه ک شده ازدواجم مثل ی هندونه در بسته س و ب شانس هم بستگی داره خیلی زیاد!!ایناهمه ب کنار اما باتوجه ب تاپیکات احساس میکنم بچت استرس زیادی داره خواهش میکنم کتکش نزن خودمم شرایط زندگیم تاحدودی مشابه شماست درکت میکنم چه حالی داری  ولی بچت بیشتر از گناه داره تصورکن پدرومادرش دعوا میکنن باهم مادربزرگش دخالت میکنه مثل بقیه بچها اتاق جدا براخودش نداره تفریح و...ندارید ایناهمه رو میبینه و تو روحیه ش اثرداره،بچه کلاس اولی تا دیروز بازی میکرده حالا باید یادبگیره درس بنویسه ساعاتی تو مدرسه باشه طبیعیه که تا بیاد عادت کنه طول میکشه بهش سخت نگیر نمیگم بزارش ب حال خودشا میگم بازی کن باهاش و با بازی باهاش درس کارکن مثلا من ب پسرم میگم اول من ب تو املا میگم بعد توبمن بگو ببینیم کی بهتر مینویسه اینجوری هم میخونه هم مینویسه یا بگو اگ مشقاتو بنویسی بعدش باهم بازی میکنیم اگ محل نداد ولش کن دوبار ک ننوشت معلمش دعواش کرد و ب بقیه جایزه دادو ب پسرتو نداد خودش ترغیب میشه ب نوشتن درساش!! درمورد شوهرتم با پدرشوهرت صحبت کن باهاش حرف بزنه این شرط بندیا علاوه بر بی برکتی ک ب زندگی میارن باعث میشن ضرر کنید بیشتر وبیشتر!!!با مشاور صحبت کن اگ شوهرت آدم بشو نیست برو خونه مادرت اونجا نصف روز میتونی سرکار بری حداقل برو بعنوان نیروی خدماتی  تو مدارس و یا بعنوان مادریار یا مربی تو مهدها و...ب پدرشوهرتم بگو بابا ماکه نمیتونیم تااخر عمر سربار زندگی شما باشیم پسرتم ک ککش نمیگزه حداقل راضیش کنید خودم برم سرکار  امیدوارم زندگیت پراز ارامش و شادی بشه

چطوری مستقل شد؟میشه بگید شاید اسی هم راه ایشونو رفت و موفق شد

برا بچت ناراحت شدم

ولی بسه دیگه گریه نکن جلوش ادامه نده بهش بگو اگه تکلیفت رو مینوشتی الان جشن مدرسه رفته بودیم کیک و خوراکی عکسم میگرفتی با دوستات.سر تکلیف ننوشتنت و دیر خوابیدنت بابا دعوا کرد و گفت دفعه بعد کتاباشو پرت میکنم و درس نمیخونه پس نره مدرسه .و در اینده  تبدیل میشی  به یه فرد بیسواد و بیکار و بی پول.

گوشزد کن بهش یکبار محکم .و بگو دیگه اصلا تکرار نمیکنم که بخواد سر منم داد بزنه.

بعدم بگو اشکالنداره دیگه گذشت .جشن عید نوروزم داریم تو کلاستون( البته اگه دارن)

اول نباید به نماینده میگفتی که بره پیش معلم و مادرا بگه که دوستای پسرتم بفهمن  خودتو پسرت رو کوچیک کردی کفی بود بگی یکم سرما خورده

حالام که گفتی باید معلم براش کیک و خوراکی رو میداد نماینده میفرستاد برا پسرت

باید خونتون جدا کنی

وقتی بحث میشه به شوهرت بگو بچه کی درس بخونه کی بخوابه

خونه جدا بگیر 

وقتی مادرشوهر میشناسی صبح به پدرشوهرت زنگ میزدی یواش اون میومد میبرد پسرت نه مادرش فتنه گری کنه

وقتی یکی نماینده میشه همه برو بیا ها رو نیدونه میسنجه که قبول میکنه وقتی بچت تو تکلیفش میمونه نمیرسی نیاز نبود بری کمکش

و دو خط درس رو میبردی تو مدرسه بهش میگفتی بنویسش

یا به معلم میگفتی تذکر بهش بده یا تکرار نکنه

مقصر دوتاتون بودین

چنین مواقعی شب به شوهرت بگو شام و قلیون و گوشی دیدن ببر پذیرایی خونه بابات درس داره و بعد باید زود بخوابه.

یا شما درسش رو ببر پذیرایی اونا .

حال خودتو بچتو خراب کردی.

انشالله زودتر پول بیاد دستش خونه جدا بگیرید و سر به راه بشه

مگه رباته بچه بیچاره؟

چه داغون

عزیزم این طور وقتا بیخیال درسش شی باز بهتر تا بچه تو دعوا قرار بگیره.هی خدا این مردا چهقد عصبی شدن 

ببخشید ولی آخه تو اتاق ۶ متری واحب بود بچه بیارین؟به خدا خودتم حق زندگی داره