آهان من فقط پست اولت رو خوندم ببخشید. می دونم بعضی وقتا آدم مجبوره احترام بذاره و احترام زوری هم می دونم چقدر سخته چون از ته دل نیست برا همینم از رفتار مادرشوهرت انقدر بدت اومده چون اصلا به دلت نبوده براش کاری بکنی ولی به هر حال انجام دادی حالا اونم یه همچین جوابی داده بدتر اعصابت خراب شده.
خدا دور گیر ولی سخت میگیره، من حامله بودم خیلی اذیتم کردم همیشه گریه میکردم بچه ام که بدنیا اومد دو ماه بعد مریضی بدی گرفت که هنوزم آثارش تو بدنش یه مدت دست از سرم برداشت تو خواب دیدم یه مار بیماری داره با خشم نگام میکنه ولی نمیتونه بهم اسیب بزنه بیدار شدم گفتم خودش بود واقعا الان بیمار کاری بهم نداره حالش که بهتر شد دوباره شروع کرد..... ولی خدا جای حق نشسته صبور باش
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
59 ثانیه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز