نمیدونم چرا من حس میکنم خواهرشوهرم دوس نداره زیاد صمیمی باشم.
چون چندبارب دو بهم زنی کرده بینمون دعوا را انداخته
خودش ازدواج کرده خیلی دوره
من نزدیکشونم
مثل یکی ک فک کنه زیادی ب خانوادش نزدیکم و خودش دوره.
یا میگه چون نزدیکع باید همه کاراشونو بکنع ک نمیکنم
شما نظرتون چیه
تازه دارم اینطور تاپیک ها رو درک میکنم
خواهرشوهر همه مدلش هست خودت باید متوجه بشی
درحد تعادل برو
خودم بعنوان خواهرشوهر دوس دارم با زن داداشم‌قاطی شم ولی اون خیلی حد نگه میداره والبته دخترخوبیه خدایی
خودمم خواهرشوهر ندارم ولی مادرشوهرم دوس داره باهاش قاطی باشم
ولی یکیو میشناسم چون دوره ازخانوادش حسادت میکنه
خاهر شوهرم سالی یبار
حالا من عاشق زن داداشمم😂خیلی باحاله دختر خوبیه
من خواهرشوهرمو عددی حساب نمیکنم درگیر افکارش باشم کلا نادیده میگیرمش
هر کار که دوست داری و منطقیه انجام بده
به اینکه خواهر شوهرت چه فکری میکنه کاری نداشته باش
با همه با احترام رفتار کن و کسیو سوار گردنت نکن و اجازه نده ازت بیگاری بکشن ولی گاهی کمکشون باش
باید بتونی تعادل رو حفظ کنی
