یادم نیست وگرنه میگفتم
اما یک اتفاقی که به تازگی افتاده تو خوابگاه هم میگم
تو اتاقمون بچه ها میگفتن یک دختری تو اتاقشون بوده که اهل طلسم و دعا نوشتن بوده
نمیدونم تاثیر این حرف بود یا نه
صبح دیدم یکی از بچه ها که اسمش مهدیه هست تو اتاق جلوی آینه خودشو نگاه میکنه بعدش مایع دستشویی میگیره و میره بیرون
چند دقیقه ای بیدار موندم و منتظر موندم مهدیه برگرده وقتی نشستم دیدم مهدیه روی تختش خوابیده
مهدیه میگه رفته بودم حموم وقتی برگشتم دیدم پام کبود شده منم پاشو دیدم انگار یکی گاز گرفته بود
یکی از بچه ها چند روز پیش که داخل اتاق بودم
همیشه در کمدشو قفل میکنه
وسایل ارایشش رو درآورد از کمدش تا سایه بزنه اما دیدیم انگار یک نفر ناخون زده بود
کار خودش نبود