امشب تصمیم گرفتم آرزوهامو دفن کنم
امیدمو ناامید کنم
انگیزمو کور کنم
خوشبختیو به گور ببرم
خنده از ته دل و حسرت بزارم
میخوام قید همه چیزو بزنم و در انتظار مرگ بمونم اگه دیدم مرگ عجله ای نداره بیاد سراغم شاید من برم سراغش
دیگه هیچ هیجانی برای زندگی ندارم دلم میخواد امشب اخرین خوابم باشه چشام و ببندم و دیگه بیدار نشم حتی اگه به جهنم برم میدونم تاوان ارزوی مرگمه ولی الان ؟واقعا تاوان چیه
خدایا میدونی حقم نبود میدونی همیشه ازت چی میخواستم میدونی ؟از عمد اینکارو کردی تا عذابم بدی !این حقو دارم که نبخشمت خدا؟ خیلی نا امید شدم خیلی زیاد دیگه نمیتونم هیچی بخوام تا میام بخوام ازت یادم میاد بنده مهمی نیستم برات من بی ارزش ترین موجودت روی زمینم برات که برای حتی تو و هیکس مهم نیست
دعا کنید بمیرم