2777
2789
عنوان

امشب تصمیم گرفتم که

93 بازدید | 8 پست

امشب تصمیم گرفتم آرزوهامو دفن کنم 

امیدمو ناامید کنم

انگیزمو کور کنم 

خوشبختیو به گور ببرم 

خنده از ته دل و حسرت بزارم

میخوام قید همه چیزو بزنم و در انتظار مرگ بمونم اگه دیدم مرگ عجله ای نداره بیاد سراغم شاید من برم سراغش 

دیگه هیچ هیجانی برای زندگی ندارم دلم میخواد امشب اخرین خوابم باشه چشام و ببندم و دیگه بیدار نشم حتی اگه به جهنم برم میدونم تاوان ارزوی مرگمه ولی الان ؟واقعا تاوان چیه 

خدایا میدونی حقم نبود میدونی همیشه ازت چی میخواستم میدونی ؟از عمد اینکارو کردی تا عذابم بدی !این حقو دارم که نبخشمت خدا؟ خیلی نا امید شدم خیلی زیاد دیگه نمیتونم هیچی بخوام تا میام بخوام ازت یادم میاد بنده مهمی نیستم برات من بی ارزش ترین موجودت روی زمینم برات که برای حتی تو و هیکس مهم نیست 

دعا کنید بمیرم 

من از روز اول دانشگاه با یکی از پسرهای همکلاسیمون بحثم شد و مدتی با هم لجبازی می کردیم و جنگ داشتیم ولی از یه وقتی متوجه شدم پنهانی منو نگاه میکنه و زیر نظر داره و بعدش که نگاهش می کنم میبینم سریع روشو اونور میکنه . حتی یه بار هم که داشت از کنارم رد می شد بهم تنه زد . سر کلاس هم چند بار پیش اومده که به بهونه استاد برگشته و خواسته که منو نگاه کنه . یه بار هم استاد ازم درس پرسید و بالافاصله برگشت و نگاهم کرد به نظرتون این الان دنبال آتو گرفتن یا نفرته یا علاقه مند شده ؟ چند روز پیش هم دوستم بهم گفت که از پشت داره به من که جلوش بودم نگاه می کرده.به خاطر این می پرسم که چون من چند بار ضایعش کردم و یه روز از طرف همکلاسی هامون برای دوستم پیام اومده که این از دستتون عصبانیه و دنبال آتو گرفتنه و فکر میکنه مسخره ش می کنید حالا راست و دروغشو نمیدونم و الان شک کردم به رفتارهاش.  ممنون میشم هر کی هر نظری دارد بگه . چون واقعا رفته رو مخم.  میخوام بدونم که هدفش بیشتر چی می تونه باشه

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

چی شده استاتر

خستم اصلا نمیدونم چطور بگمش هیچوقت زندگیم درست نبوده به خصوص این اواخر همیشه فقط یه عشق شاد میخواستم میگفتم اگه این خانوادم باعث ناراحتیم میشن خودم خانواده شادی تشکیل میدم همیشه اگه نمازی میخوندم یا دعایی چیزی نذر بر میداشتم که بخونم فقط میخواستم عشق خوبی داشته باشم یه رابطه عاشقانه هیچوقتم دوست پسر نداشتم الان نامزدیم طرفم ادم بدی نیست پسر پاک و سالمیه ولی اصلا حس میکنم روحیاتمون بهم نمیخوره از یه ورم نمیدونم چه مرگمه دوستش دارم یا وابستگیه سختمه جدا شم نمیدونم بعدش قراره چی پیش بیاد تا یه لحظه میام همه چیو تو رابطمون شاد کنم یه چیزی میشه گند میخوره به عصابم یه جورایی رابطه ای باهاش دارم اون رابطه ای نیست که میخواستم سختمه همه چیز از اول تا اخر زندیگم یه رواله انگار حوصله هیچیو ندارم ارامشمو فقط تو مرگ میبینم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

تو خواب

ارکیده118 | 1 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز