منم همینم خیلی سرکوب شدم من تک فرزند نبودم ولی تک دختر بودم هررررررکار میکردم هرررچی میگفتم مامانم میگفت تک دختری لوس شدی و فلان بابامم همش ویژگی های دخترا رو مسخره میکرد اینکه دخترا زیاد حرف میزنن زیاد جیغ میزنن و..... من از لوس بودن خیلی بدم میومد همیشه خودمو تو سخت ترین شرایط میزاشتم که لوس بار نیام الان که ازدواج کردم شوهرم یه دختر پرانرژی و پرهیجان میخواد.......
خدا لعنت کنه مادرشوهرم
با این تفکر اومد جلو
و هیچ کاری برام نکردن و نخریدن
بعدا از یه آتیش بیار فامیلمون شنیدم که گفته واسه این رفتیم از فلانی دختر گرفتیم. چون ندارن، پرتوقع نیستن
هیچی نمیخوان
منو انداختن تو یه زندگی بدتر و فقیر تر
اره میدونه و درکم نمیکنه ،ازش انتظارم ندارم ، همینکه بدبختی مثل منو اورده از اون شرایط بیرون جای شکر داره واسم ،نو نوارم کرده باعث شده لااقل تو فامیل و اشنا سرم بالا باشه 😔 یه موقعی بود خیلی عزت نفس داشتم الان حس میکنم همونم ندارم
تا چند سال پیش حتی کسی ادم حسابم نمیکرد ارزش اودما به لباس تنشون و پول تو جیبشونه اینو من خیلی خوب فهمیدم
منم.. یه سال.... کلاس سوم بودم تا اون وقت کافشن یادم نمیاد داشته باشم بعد دوتا لباس خرید نازک ..... یکی برای خودش یکی هم برای من.. من همیشه سردم بود... ولی دم به دقیقه میگفت وای این لباس ای که گرفتم چقدر گرمن(تلقین) میکرد🤣همونو سه چهارسال به زور پوشوند...این همه مردم برای بچه هاشون لباس زمستونی جدا می‌خرن، تابستونی جدا......ولی ما چی؟؟؟
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
48 ثانیه پیش
57 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز