کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

الان با اینکه هرچی میخوام میخرم همه چی دارم ولی اصلا هیچ ذوقی کوچکترین ذوقی برا داشتنشون ندارم چون موقعی که باید داشتم نداشتم الان دیگه هیچی به چشمم نمیاد حتی اگه همه دنیارم بهم بدن 

خدایا هیچ پدر و مادری رو شرمنده بچه هاش نکن

پدر خودم کارگر بود با چند تا بچه روزگارمون همیشه سخت بود بیشتر روزهای زمستون مادرم سیب زمینی کباب می‌کرد،، ولی اکثریت مردم زندگی کوپنی و سخت داشتن،  جنگی که میگفتن نعمته

پر از رنج و سختی بود برای مردم ایران

هنوز آثارش روی روح و روان هممون هست 

استارتر امیدوارم عزت نفسی بدست بیاری تا هیچ حرفی نتونه دلت رو ناآرام کنه

چند سالته ؟ من ۳۶ . کارمندم ولی دیگه پول حال نمیده . پولدار نیستم ولی انقدری دارم ک راحت لباس بخرم ولی نه سلیقه دارم ن میدونم چی بهم میاد همیشه داغونم 

من به صروصورتمم زیاد نمیرسم یوقتایی میرم آرایشگاه واسه اصلاح آبرو میگه چرا اینقدر ساده ای به خودت برس ناخن بکار مو رنگ کن شوهرت جذبت شه 

عزیزم الان اون لباس نداشته ها پدرو مادر شدن و دوست ندارن بچه هاشونم چنین چیزی هم تجربه کنند

از طرفی ام سطح درک وآگاهی مردمم پایین بود وهرکدوم ۷،۸تا بچه داشتن وفکر می کردن همینکه یه غذا به بچه بدن کافیه الان اکثرا یکی۲تا بچه دارن که اگر از نون شبشونم بگیرن به خاطر عزت نفس بچشون که براشون مهمه از رخت و لباس بچشون نمیگیرن(مامان بابا های قدیم اکثرا فکر می‌کردند فقط غذا خوردن اونم هرچی که باشه یعنی رفاه وآسایش)

من همیشه اولویتم تو خرید لباس اول بچه هامن مخصوصا دخترم

منم همینم . چند وقت پیش قرار شد بریم خواستگاری برای برادر شوهرم ، رفتم ارایشگاه رنگ کردم موهامو . فکر کنم دوماه شده ب اندازه ی ی انگشت موهام رشد کرده و سفیدی ها کامل مشخصه ولی حسش نیست برم ارایشگاه . ی جورایی انگار یاد گرفتیم حتی وقتی پول داریم نباید خرج کنیم 

انشاالله بهترین خونه و ویلا رو براش بخری با بهترین امکانات

هر چیزی تو وقت خودش شیرینه من شوهرم ماشین خرید واسم اهمیتی نداشت بهش گفتم مبارکت باشه انگار ن انگار ک مال منم هست طفلی باتعجب گفت مبارک خودت باشه 

ممنون عزیزم ♥️

ما همسنیم فکر کنم منم نزدیک چهلم اون موکتی هم که توصیف کردی منم دیدم ازش😁

۲۵ سالمه ولی انقد تجربه دارم که وقتی میخوام سنمو بگم دلم میخواد بگم ۵۰ ۶۰ سالمه انقدر که زندگی سخت گذشت ولی متاسفانه بیکارم خونه دارم ولی خدارو شکر شوهرم خیلی مهربونه با اینکه درآمدش زیاد نیست ولی هرچی دلم بخواد خرج میکنم 

هرکی هم منو میبینه فک میکنه ۳۳ یا ۳۴ سالمه 

خانواده من خسیس بودن 

صندل تو مدرسه میپوشیدم تو زمستون هم پام بود خیس میشد جورابام همیشه زنگ ورزش منو راه نمی‌داد معلم ک کتونی ندارم هرکار میکردم مادرم نمیخرید میگف معلم گوه خورد با همون برو

تو مهمونی ها لیوان و ظرف هامون همیشه لب پر بود 

اگه مدرسه کاغذ رنگی و چسب و اینا میخواس از استرس میمردم مادرم نمیخرید

خیلی از خانوادم بدم میاد ولی چ کنم 

شانس زیبای من شوهرم هم خسیسه و آدم نیست 

ذوقمون کور شده قدیم باحنا موهاشونو رنگ میکردن رنگ مو میخرم حال وحوصله ندارم ریشه موهام ک سفیده رنگ کنم من یکی تو این سه چهار سال اخیر خیلی خودمو ول کردم 

از نداری بگم که وقتی یکی میاد خونمون آب میشم از خجالت