2777
2789
عنوان

کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

| مشاهده متن کامل بحث + 103487 بازدید | 1273 پست
کلاس سوم جشن تکلیف داشتیم ۳ هزار و پونصد من نداشتم پول ندادم روز قبل از جشن معلممون گفت بیا اشکال ند ...

ای بابا ...چقد دلم واست سوخت 🥺من وضع مالی رو مشکلی نداشتم ولی کسی نبود بهم برسه .ازاول دبستان مادرم نمیتونست صبحانه بده برم مدرسه همیشه گرسنه میرفتم یه حمام منو نمیبردن همیشه کثیف بودم همیشه توبیخ میشدم بچه ها مسخرم میکردن معلم دعوام میکرد .لباسامو ممامانم نمیشست بیماری داشت .کل مدرسه رو خودم رفتم واومدم بدون صبحانه .لباسام خودم میشستم .خیلی چیزا بهم گذشت الانم خودمون خیلی از کاراشو انجام میدیم

لایک نکنید .توروخدا 

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

چند سال پیشا مدرسه ای بودم مدرسم دولتی داغون پول میخواستن سالی ۵۰تومن اینا نمیدادن آبروی منو همیشه م ...

توچه دوره یی؟؟

من همیشه خداروشکر میکنم تو این دوره و زمانه نبود بچگی نحسمون 

اون زمان گوشی و تبلت و اینا نبود 

فقر خیلی کمتر از الان خودشو نشون میداد.حداقل پولدارا خوب می‌پوشیدند و خوب میخوردن 

الان بدبختیه واقعا 

حالا مامان من برنج کوپنی هارو جم میکرد میپخت برا فامیلای خودش و اتفاقا به ما هم همون تخم مرغ میداد ا ...

خاهر ده شصتیا خیلیاشون مادرخوب داشتن همسایمون ۸تا بچه داشت شوهرش پیرمرد بود خانمه اینقدر باوقار وکدبانو بود زندگیش مثل دسته گل همیشه بوی اشکنه و پیاز داغش میومد تو حیاط ما من از سوراخ دیوار بو میکشیدم جو خونشون صمیمی بود یکی دیگه از همسایه ها خانمه فرش می‌یافت بچهاشو عاقبت بخیر کرد مادر من عجیب بود آمد سرزندگی بابام زن وبچهاشو آواره کرد ۶تاهم پس انداخت نتونست درستم زندگی کنه وگرنه آنموقع ارزونی بود اگه میخاست میتونست خودشم از بدزندگی کردن لذت می‌برد الانم همونجورن زندگیشون بقدری داغونه وبهم ریختس که کسی سمتشون نمیره

اره ده شصت بعداز سریال اوشین پخش شد خیلیم محبوب بود اوشین بدبختم خیلی سختی کشید اونایی ک فیلمو دیدن ...

اوووف زندگیا اون جوری حالا شب میومدیم یه سریال ببینیم دلمون وا شه باید برای اوشین و هانیکو و،،،،،،گریه میکردیم

به قیمت سفید شدن موهایم تمام شد،،،ولی آموختم که ناله ام سکوت باشد،گریه ام لبخند و تنها همدمم ،خداااا،،

من تو مدرسه تمیزکاری کردم تا پول ثبت نامم جور بشه زیر کتونی هام اندازه به مربع پاره بود و کلا خالی بود تو زمستون اب میرفت کامل تو کفشم همش پاهامو به زمین فشار میدادم ناخونام نیاد بیرون از زیر کتونیم😂

طلبکار نیستم خداببخشه پدر و مادرمم تنگ دستن و ما هفت بچه بودیم هنوزم خونه‌ پدرمم و ازدواج نکردم زندگی خیلی سخته عقده سخته هر روز میگم مبادا عقده کنی چشم گشنه بشی 

اما اگه زندگی خوبی دارید قدر بدونید ایشالله خدا زندگی همتونو خوب کنه ❤

جالب اینجاست همتون اگه وضعیت اقتصادی بدی رو گذروندید الان همتون ب درآمد رسید و حال مالیتون اوکی اما من نه همچنان فقر ادامه داره و تضاد بین منو بقیه زمین تا آسمون.اون زمانا که مثل الان مردوم پولدار و تو رفاه نبودن اکثریت همین قدر بی پول بودن

ای بابا ...چقد دلم واست سوخت 🥺من وضع مالی رو مشکلی نداشتم ولی کسی نبود بهم برسه .ازاول دبستان مادرم ...

خب همین کارا رو منم میکردم 

یادم‌نمیاد از کلاس اولی کسی کمکم کردع باشه

از سوم به بعد لباسامو خودم میشستم 

به این چیزایی که گفتم اینا رو هم اضافه کن 

مامان بشدت بی مهری هم داشتم عقده هاشو سرما خالی میکرد 

انکار تقصیر من بود بچه دار شده بود 

مردم ایران عده ی زیادیشون شعور ندارن واقعا بهم ثابت شده با تمام تفاوت عقایدشون تو این مورد اشتراک دا ...

اره واقعا 

پای دل هرکی از این فقیرا بشینی به هر طریقی دلشون شکسته 

شایدم مشکل از ما بود که فقیر بودیم بقیه عادی بودن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز