کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

زرنگ بلش از همین الان پول جمع کن تا یک سال دیگ ام نیار تا خوب جمع کنی بعد

برو با مامانت بخر بزار خونشون رنگ طوسی و زرد بگیر ک جنسیتی نیست 

منم همین کارو کردم نصف وسایلش خودم خریدم مثل گهواره و کالسکه و سایل بهداشتی و لباس هاش و اسباب بازی و .....

تازه من بدتر از خودم رو خیلی‌ دیدم 

باز خوبه که ما یه خونه داریم خودمم میرم سر کار تا این کاستی ها رو کمی جبران کنم 

ما وضع مون متوسطه اما یه زمانی مشغول خونه ساختن بودیم پول نداشتیم نون هم بخریم 

لباس های خالمو که 15 سال از من بزرگ تر بود و خیلی هیکلی میدادن به من بپوشم در حالی که من ریز بودم 

خداروشکر که گذشت اما از تحقیر ها نگم

بچگی هام اوضاع مالیمون خوب بود یادمه بابام برای من و خواهرم النگو خرید سه تا هر کدوم . سال 78 

اصلا نمیدونستم نداشتن ینی چی . اما تمام همسایه هامون وضع معمولی و پایین. همیشه با حسرت به لباس های من و خاهرم نگاه میکردن . 

خلاصه سالها بعد همه ی اونا پیشرفت کردن و پله پله بالا رفتن .عوضش ما پله پله پایین اومدیم . راکد شدیم. خونه ماشین همش قدیمی موند . مادرمم فوت شد . 

انشالا همه انقدری داشته باشن ک اونجور دلشون میخاد خرج کنن سفر برن بخورن بپوشن شاد باشن 

تو یه خونه زندگی میکردیم که قبلا عکاسی بود کلا 40 متر نمیشد

دیوار هاش یه مدل گچ بخصوصی داشت که وقتی یکم دستت بهش میخورد همش میریخت رو زمین چقد غصه میخوردم و گریه میکردم به بهونه اون دیوارا در حالی که همه غصم از شدت فشار اون روزا بود 

ببخشید این سوالو میپرسم، ولی این خساست به جایی هم رسید؟

منظورم اینه پیشرفت خاصی کردن خانواده ت؟

به نظر من موندن تو گذشته اشتباهه

خیلی از ثروتمندان و کارخانه‌ دارای معروف تو کودکی زندگی فلاکت بار و سختی داشتند

زندگی نامه ی سهامدار لویی ویتون، علیرضا نبی، پرفسور حسابی و ... رو بخونید 

الان هر از گاهی دست میکشم به دیوارای خونم و یاد اون روزا میوفتم و خدارو شکر میکنم 

استارتر چرا سرکار نمیری؟

اسی فکر کنم پدرت خسیس بوده

فقیر نبودین

آخه خرج ی بچه سخت نبوده که 

من همیشه لباس کهنه های دخترخالهام رو می پوشیدم همیشه چشمام غم داشت اونارو می‌دیدم چونکه شیک بودن ولی من...

هیچ پالتو یا کاپشنی نداشتم میرفتم مدرسه از سرما یخ میکردم 

غیر از اینا هزار تا بی محبتی از طرف خانواده دیدم 

منکه مشکلی نداشتم سالی یبار لباس بخرم بجاش پدر مادر خوبی داشتم برای تربیتم خیلی تلاش کردن و تلاش کردن کم نذارن

بابای منم 

با اینکه تو رفاه بودیم اما فقط خورد و خوراک و لباس اینا شاملمونه هنوزم همیناس

برای جف برادرام دهه ۷۰ سهام خرید فرستاد دانشگاه آزاد نفری یدونه زمین مسکونی داخل شهر زد به نامشون + ماشین 

خرج عروسیشونم خودش داد 

البته بابام نمیخواست زمیناشو بهشون بده مامانم مجبورش کرد گفت بده بفروشن خونه بخرن نمیتونم ببینم پسرام هر سال دارن اسباب کشی میکنن

یه زمین خوب مونده به مامانم میگم اگه داداس سوم داستم اینم داده بود به اون 😂