کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

ماهم ی دورانی خیلی سختمون بود خداروشکر اون روزا رو پشت سر گذاشتیم.

تو اون شرایط بد راهنمایی بودم مدرسه استعدادهای درخشان بیشتر بچه ها از خانواده های مرفه بودن.پدرم پول نداشت برام پالتو بگیره اون سال و من با ی سویشرت نازک کل سالو مدرسه میرفتم.هرروزم بچه ها ازم میپرسیدن هوا خیلی سرده چطوری سردت نمیشه؟

منم الکی میگفتم گرماییم.سردم نمیشه💔

منم تو خانواده ضعیف بودم اوضاع خوب شده بود تا اینکه بابام مریض شدو نتونست کارکنه آواره شدیم بعدش بابام فوت کرد شب عروسیم یادم نمیره که خانوادم وسایلامونو ریختن تو مغازه خودشون رفتن خونه پدربزرگم موندن ،خونه پیدا نمیشد مستأجر بودیم 😭الآنم که همه فامیل وضعشون ازما بهتره منم تو خانواده شوهرم ازهمه پایینترم 🥲

فقر مادی  سخته اما امیدوارم ذهن و دل فقیری نداشته باشیم و سعی کنیم تا جایی که توانش رو داریم عزت نفسمکن رو خرج گرسنگی نکنیم البته حتی المقدور

اللن همه ازدواج کردیم.....وضعمون خیلی بهتره از قبل ....

الهی بمیرم

بابا قلبمو سوراخ کردین همتون😭

خداروشکر اون دوران تموم شد و رفت کاش دیگه یاد آوری نکنی اون موقع سختی ها رو کشیدی دیگه بسه الان روانتو اذیت نکن 

شرایط منم تقریبا مشابه شما بود چندین ساله تمرین کردم به اون روزا فکر نکنم

😭😭😭😭😭😭 باور میکنی ما سالی یه بار شیرینی اونم عیدا میخوردبم 

عزیزم متاسف بخاطر این تجربه ها

حتماااااا با یه تراپیست خوب حرف بزن، کمکت میکنه از این رنج ها عبور کنی

همتون جمع شین نصف من سختی وذلت نکشیدین لباس ک سهله ما غذا هم نداشتیم بخوریم تو خرابه زندگی میکردیم روزایی ک حرفه وفن داشتیم من مدرسه نمیرفتم پول کاردستی نداشتم چقدر بچها مسخرم میکردن

من دلتنگ همون روزا هستم ک بارون میریخت توخونه ظرف میذاشتیم ک اب بارون خونه پرنکنه 😔اخه بابام زنده بود اون روزا ،یادمه بارون میومد هول میشد همش تو سرما بود ک ی راهی پیدا کنه قیلا ایزوگام نبود قیر میریختن یادمه اتیش درست میکرد قیر درست میکرد میریخت رو پشت بوم

💔💔عزیزم 

منموقتی میرفتم مدرسه از گشنگی ضعف میکردم آرزو میکردم یکی بهم یه شکلاتی چیزی بده بخورم

منم بله.. کتونی های برادرمو مدرسه میپوشیدم چندسال هم کاپشن پدرم که رسید ب برادرم بعد من پوشیدم