2777
2789
عنوان

کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

| مشاهده متن کامل بحث + 66618 بازدید | 930 پست

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

الان زندگیتون چطوره؟نمیدونم چرا از همه دارم این سوالو میپرسم و امیدوارم تمام درد و رنجهاشون تموم شده ...

الانم بد نیست خداروشکر ازاونجا بهتره همسرم کارمنده وهزاران بار شکر میکنم فقیر وبدبخت نیستم

خدا چه قشنگ میگه:اگر عالم و آدم مخالفت باشن!فقط کافیه من بخوام میرسونمت، مطمئن باش

وضع مالیمون متوسط 

ولی دعوا داریم سر بی پولی 

حسرت خیلی چیزها رو دلم مونده 

خانواده مذهبی داشتم اذیتم کردن نابودم کردن

به نام حضور آنکه هستم  ❤️به نام حضور روح إلهی که من هستم  ، به نام همه موجودات صعود یافته نور ، به نام کنفدراسیون کهکشانی نور ✨

من بزرگ شدم بالباس همسایه ولی هیچوقت به روپدرم نیوردم چون کارگربودمریض بود خودش خیلی عذاب  میکشید دلم به حالش سوخت اخرهای عمرش گریه میکردگفت چطورشماراتنها بزارم کسی ندارید اخ امسال ندارمش دلم بذاچشمهای مظلومش تنگ شده بارفتن پدرم خنده شادی رفت کمرم شکست لعنت به سرطان😔😔😔😔🖤🖤🖤

خدا تنها امیدم تویی پناهم بده 🙏🙏

فرزند طلاق بودم همیشه پیش هم‌کلاسیام سرم پایین بود که پدر ندارم همه مدل وسایل داشتن اونا من میدونستم مامانم نمیتونه تهیه کنه هیچی نمیگفتم بهش ، همه تا الان میگن بچه قانعی بودی ولی من با کلی حسرت بزرگ شدم 

حسودیم میشد به بچه ها که بابا دارن ، تبلت و نمیدونم الفبا فردوس و اینا تا سالها برا من و داداشم حسرت بود ، سالی یه بار یا دو سال یه برا مدرسه کفش میخریدیم ، عید که می‌شد بچه های فامیل دختردایی هام با کفش نو میومدن دم در عید دیدنی من کفشاشونو دم در میدیدم حسودیم میشد ، ما با همون کفشای کهنه میرفتیم 

ببین مامانم و دایی هام و مامان بزرگم کلی زحمتون رو میکشیدنا و تا جایی که میتونستن برامون می‌خریدن ، ولی خب حسرت اینکه به پدرمون بی منت بگیم واسمون فلان چیز بخر رو دلمون موند 

از اون جا مداد خوشگلا لوازم تحریر قشنگا ، کیفای نو دفترهای زیاد و خوشگل همیشه تو مدرسه می‌دیدیم ولی نمیتونستبم بخریم 

گاهی وقتا بعضیا لباس کهنه هاشون رو برامون می‌فرستادن با چه ذوقی میرفتیم اونا رو می‌گشتیم برا خودمون میپوشیدیم الان که یادم میاد کفری میشم ، باز من خوب بودم بچه اول بودم خیلی چیزا رو استفاده کردم بیچاره داداشم از وقتی به دنیا اومد نه پدر دید نه تا آخر چیزهای خوبی براش خریدیم ، همین الانش ۱۷ سالشه از ۱۵ سالگی ترک تحصیل کرده داره کار میکنه خودمم دیگه ازدواج کردم ولی برا داداشم دعا کنید عاقل و سر به زیر باشه قدر زندگیشو بدونه و به پولی برسه محض رضای خدا 

تو مثل یه خواب خوب فانتزی 
خداروشکر عزیزم ایشاللع طعم خوشبختی واقعی رو بچشید

الهی امین ،همچنین.ولی یه چیزی بگم واقعا نظرم اینه ادم سرنوشتش از اول که تلخ باشه تااخرش همینه چون دوس ندارم انرژی منفی بدم میگم خوبیم در واقع وضعیت خیلی خرابه مخصوصا برای ما مستجر ها که نصف حقوق احارست

خدا چه قشنگ میگه:اگر عالم و آدم مخالفت باشن!فقط کافیه من بخوام میرسونمت، مطمئن باش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز