2777
2789
عنوان

کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

| مشاهده متن کامل بحث + 202170 بازدید | 2228 پست

منم میگم ...

منم تا جایی که یادمه هیچی نداشتم همش کهنه دختر عمو هام یا خاله هامو میپوشیدم

یادمه پسر دایی مادرم با تصادف فوت شده بودن میخواستیم بریم مجلس ختم که باید دو سه روز اونجا میبودیم .من کلاس پنجم بودم خونمونم تو روستا بود خدا شاهده لباس نداشتم که بپوشم همش کهنه وپاره .مانتو و شلوار مدرسمو که رنگ نارجی داشت پوشیدم و کفشم که نداشتم چون تو روستا بودیم مهم نبود واسه مدرسه چه چیزی بپوشی،دمپایی پلاستیکی داشتم اونارم پوشیدم ورفتیم مجلس ختم .خدا شاهده همه منومسخره میکردن هی میگفتن اینا چیه مگه لباس نداری منم میگفتم چرا دارم ولی عجله ای اومدیم نشد که لباسامو عوض کنم.چند روز اونجا بودم حتی یه نفرم منو ادم حساب نمیکرد بچه ها بازی میکردن اصلا نمزاشتن من باهاشون بازی کنم ،😭😭😭😭🥺

من همانم که اصلا نمیفهمیدم جوانی یعنی چی!                    من یک راست از جوانی به سن کهولت رسیدم .                      شرمندتم جوانی تو را چه بد گذراندم......
الان هم رفت و آمد دارید ؟ بابا شغلش چی بود؟ ازدواج کردی؟

نه رفت و امد نداریم بزرگتر شدم فهمیدم پشتم حرف میزنن پیش مردم دیگه دلمو زدن ،اره متاهلم

اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی               ممنون پدرجان (:

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

عزیزم چرا خودت اینقدر بد خطاب میکنی. کلمه "خاک تو سرم" خیلی بار منفی داره. همین کلمات هم تو زندگی اد ...

یه ماهه درگیر دندونامم روی حرف زدنمم تاثیر منفی گذاشته

قرص کمخونی میخورم اما ویتامین دی نه

بهداشت دهان و دندان رعایت میکنم بعد ناهار و شام نخ دندون و مسواک میزنم همیشه

وای که حرف دل منو زدی خواهرم و متاسفانه الان وضعیت بچه هام اینطوری شده قلبم شکست خدا کمک کنه به همه ...

ان شاءالله همه چی واستون خوب بشه عزیزم ❤

اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی               ممنون پدرجان (:
وای که حرف دل منو زدی خواهرم و متاسفانه الان وضعیت بچه هام اینطوری شده قلبم شکست خدا کمک کنه به همه ...

ان شاءالله همه چی واستون خوب بشه عزیزم ❤

اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی               ممنون پدرجان (:
حموم عمومی نبود تو شهرتون؟

بود ولی شیفتی بود صبحا خانما میرفتن که من مدرسه بودم ،زمان ما مدرسه تا پنجشنبه باید میرفتی، بعدشم مامانم شاغل بود من بینهایت بی دست و پا بودم نمیتونستم خودم تنهایی جمعه برم خجالت میکشیدم دوست نداشتم مردم بدنمو ببینن متنفر بودم ازینکه تو جمع حموم کنم 

اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی               ممنون پدرجان (:
حس میکنم اونایی که خواهر دارن بهتر میتونن زندگی رو تحمل کنن واقعا دلم خواهر بزرگتر خواست

عزیزم من خواهر بزرگتر دارم ،همین الان داشتم به آزارهای روانی که بهم رسونده فکر میکردم که رسیدم به این پست شما ،

یعنی ببین اینقدر منو آزار روانی داده ،اینقدر از دستش آسیب روحی دیدم که فقط به زجر کش شدنش فکر میکنم 

شاید بعضیا بیان بد و بیراه بگن ،ولی آرزومه که به بدترین شکل ممکن زجر کش بشه 

ترکیب این خواهر با مادر فوق سمی که دارم ،خودت ببین چی کشیدم از دست شون ،

همیشه فکر می کنم مگه من چه گناهی کرده بودم که تو همچین خونواده ای به دنیا امدم

ای ملائک که به سنجیدن ما مشغولید، بنویسید که اندوه بشر بسیار است ...ناگهان چه زود،دیر میشود.
خواهرم شوهرت بیشتر فقیره از نظر انسانیت چرا باید اینقدر گذشته شمارو به رخت بکشه هیچ وقت فکر خودکشی ب ...

چی بگم عزیزم شاید هرکس دیگه هم جای این بود این حرفا رو بهم میزد ،جز تحمل چاره دیگه ای ندارم ،دوست ندارم باهاش بحث کنم بیشتر ذوق زده میشه بیشتر چرند میگه 

اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی               ممنون پدرجان (:
ماهم اولش ضعیف بودیم و نداشتیم ،بعدش وضعمون بهتر شد و نداشتیم ،چون پدرم خسیس بود .ازدواج که کردم ، ا ...

تصورشم وحشتناکه ،درکت میکنم اینکه بقیه ادمو لایق اسایش نمیدونن منم کشیدم، البته نه از پدرم پدرم کلا ادم خنثی ای هستش تو زندگیم نه نظر میده نه واسش مهمم ،ولی اطرافیان و اقوام خوب بهم فهموندن

اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی               ممنون پدرجان (:

یه بارم کلاس سوم راهنمایی بودم یادمه سال 89بود.پول روزانم 200تومن(2000ریال)بود .باید از روستا پیاده میومدم شهر واسه مدرسه ،زیاددور نبود واسه همینم پیاده میرفتم.اونروز پول همرام نبود برا خوراکی خریدن تو راه مدرسه پدرمو دیدم با دوتا از دوستاش بهشگفتم بابا پول ندارم میشه بهم بدی اونم دست کرد تو جیبش یه هزاری تومنی در اورد داد دستم گفت بیا ولی همشو خرج نکن گفتم باشه همینکه پول ومیخواستم بذارم تو جیبم پولو از دستم گرفت گفت بده بده میدونم میری همشو خرج میکنی نمیخواد پول ببری جلو دوستام اینقدر خجالت کشیدم خدا شاهده میخواستم بمیرم .همه بهم میخندیدن بغض داشت خفم میکرد پدرمم با اونا میخندید میگفت پول میخوای چیکار برو .تار سیدم مدرسه با هیشکی یه کلمه هم حرف نزدم وقتی رسیدم فورا رفتم به سرویس بهداشتی اونجا هی گریه کردم هی گریه کردم انقدر پدرمو نفرین کردم ولی نمیدونم چرا هیچیش نشد

من همانم که اصلا نمیفهمیدم جوانی یعنی چی!                    من یک راست از جوانی به سن کهولت رسیدم .                      شرمندتم جوانی تو را چه بد گذراندم......
ما ضعف سلامتی داشتیم مادرم دو سال درگیر بیماری قلبی بود دو سال قبل اونم نزدیک سه سال کامل درگیر کلیه ...

عزیزم خدا پدرت رو حفظ کنه منم نه سالگی مادرمو از دست دادم و نامادری داشتم بزرگترین ترس من تو بچگی از دست دادن پدرم بود و خدا رو شکر هنوزم پدر دارم الان ۴۲ سالمه. نترس و این استرس رو از خودت دور کن. عمر دست خداست. 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز