2777
2789
عنوان

کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

| مشاهده متن کامل بحث + 234716 بازدید | 2433 پست
تحت نظر روانپزشک میتونی تو بارداری دارو مصرف کنی هرچند عوارض داره

همونقدر عوارضشو نمیخوام به بچم تحمیل کنم ،مشکل من مشکل خودمه نه بچم 😢 دنیاش که اوردم دوباره میرم پیش دکترم

اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی               ممنون پدرجان (:

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

شوهر عمم استاد دانشگاه هست انترخانهروقت میاد خانه ما وسایل خانه ما رو مسخره میکنه میگه دست دومهپسته ...

بگو همه مثل شما پولدار نیستن ک با هم سطح خودت بگرد بجای مسخره کردن 

جوابشو بدید 

ی بار محکم جلوش وایسا بگو بی پول بودیم خدایی نکرده دزد و جنایتکار و مال مردم خور که نبودیم!!هر ادم ...

بی فایدس کلا شوهرم ازون ادماس که موقع عصبانیتش نقطه ضعف طرفو انگول میکنه ، درکل ادم بدی نیست 

اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی               ممنون پدرجان (:

چقدر گریه کردم با این تاپیک هر چند که گذری خوندم.  از خدا میخوام انشاالله خدا. اول به همتون سلامتی بده.  بعدم. انشاالله. همگی از این به بعد تو شرایط خوبی باشید خدا براتون بهترینارو بسازه و بعدم استاتر. سعی کن. یه بار همشون رو یاد اوری کن بنویس بعد پاره کن و اتیش بزن. و دیگه فراموش کن. من این کارو کردم بعضی وقتا چیزای جدیدی به ذهنم میاد. زود پسش میزنم.  سعی میکنم فکر نکنم.  شماهم یبار تمومش کن.   سعی کن به چیزای خوب فکر کنی.   تا خدا خوبی برات رقم بزنه. 

یادمه یه بار نمیدونم جشن چی بود تو مدرسه همه بچه ها تو سالن رو نیمکتا نشسته بودیم منو خواهر کوچیکه م هم کنارهم نشسته بودیم مدیر هم داشت برامون از همه چی حرف میزد خلاصه رسید به یه جایی که در مورد فقر حرف زد یهو وسط حرفش رو کرد به منو آبجیم گفت وضع پدرتون چجوریه 🥺 منو آبجیم مات مبهوت تو چشای هم نگا کردیم سرمونو انداختیم پایین بعد بچه های محله مون که مارو میشناختن زبون باز کردن و گفتن آقا اینا وضع پدرشون خیلی خوبه خونه فلان جای شهر داره مغازه داره اینو اونو داره 

مدیرمون گفت پس چرا اینا وضعشون اینجوریه

منو آبجیم فقط با تحقیر نگا میکردیم حرفی برای گفتن نداشتیم زبون اینو نداشتیم که بگیم پدرمون پسر سالاره 😢😢😢

هیچوقت یادم نمیره به خاطر هزینه کلاس های کنکوری دعوا های شدیدی تو خونه می افتاد و آخرش اشک بابام رو دیدم حال بد مامانم رو....گریه های خواهرم 

مجبور شدم از طلا هام بگذرم 

هیچوقت باعث بانیشو نمیبخشم

قبلاً یکی از کاربرای معروف نی نی سایت بودم به خاطر درس و کنکور رفتم الآنم برای یه مدت کوتاهی اومدم انشالله بعد کنکور میام(:

من خیلی دوست داشتم کلاس ژیمناستیک برم ولی چون پول نداشتیم نشد وحشتناک دوست داشتم الان پسرمو می برم ک ...

عزیزم الانم میشه بری. نمیدونم کدوم شهری ولی برای بزرگسالان هم ژیمناستیک هست. حرکاتش رو یاد میگیری. بزن تو گوگل یادگیری ژیمناستیک بزرگسالان. همه فکر میکنن هرکی بچگی نره ژیمناستیک دیگه نمیشه. ولی میشه شاید یه ذره طولانی تر بشه

انقدر بدم میاد هرچی میشه هی نی نی یارو صدا میکنید. متنفرررررم. گزارش زن های همیشه در صحنه هم دلم میخواد تک تیر بزنم بهشون
نه سالم بود برادرم دو سالش بود بغلم بود......دختر عموم سه سالش بستنی لیس میزد....سال ۷۷....برادرم با ...

من ۷ ساله بودم خواهرم مسولیتش بامن بود مامانم میره تو صف کوپن بابام از فرصت استفاده کرد مارو برد روستای مادربزرگم ک مامانم مجبور بخاطر مامجبور شه بیاد اونجا زندگی کنه خلاصه مامانم نیومد لج کرد خاهرمم شیرخواره بود مادربزرگ بی وجدانم وزن عموم بهش شیر نمیدادن بااینکه گاو داشتن شیرم فراوان بود من میپایدم یوقتایی ک هواسشون نبود باترس یه کاسه از شیر برمی‌داشتم میدادم به این طفلی که تلف نشه بابامم مارو گذاشت خودشم نموند بالاسرمون چندماه اونجا چها ک نکشیدم چقدر اذیتمون کردن بعداز چندماه مامان خانم تشریف آوردن من خواهرم یه گوشه نگاش میکردیم حتی بغلمون نکرد اینقدر بی عاطفه بود این زن

من بابام همیشه برامون خوب خرج میکرد ولی چون پر جمعیت بودیم و کارمند بود تو دانشگاه دیگه هزینه هام بالا بود خودم کم خرج میکردم یه شلوار جین بود همش میپوشیدم مامان دوستم مسخره ام کرد به دخترش گفت ببین بهاره رو چه دختر خوبیه سه سال شلوارش عوض نکرده  تو همش لباس میخای با خنده گفت و تمسخر بعد گلوم پر بغض شد 

ولی الان خداروشکر میکنم هزار بار من بهترین خونه و ماشین و گوشی آیفون و حقوق دارم و کارمندم  وشوعر خوب گرفتم ولی دخترش باوجودیکه دوستم از من بزرگتره هم مجرد هم بیکار هم تا الان از جیب باباش میخوره

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز