2777
2789
عنوان

کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

| مشاهده متن کامل بحث + 251356 بازدید | 2466 پست
دو تا تیشرت داشتم سالها میپوشیدم، سوراخ و بیرنگ و رو و کهنه کهنه بودن بخاطر همین هیچ جا مانتومو درنم ...

الان چی الان وضعیتت تغییر کرد؟

غم انگیر بود

 ایشالا از این با بعدت تو رفا باشی


حرفاتونو برا کسایی که لیاقتشون سکوته هدر ندین

بمیرم برای دل هزار تیکه شده هر تک ب تکتون... چقدرررر از درد گفتین😔... چقدررر بغض کردم برای غرورای له شدتون😢... لعنت ب فقر... لعنت به پدرو مادرای سنگ دل و جاهل.. کاش هیچ بچه ای تا این حد دردو تجربه نکنه.. ترومای واقعی ینی اینایی ک نوشتین... چقدر حالم بد شد

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

من الان فک کردم دیدم تنها عقده ایی ک به دلم موند 

من کلا ی خواهر دارم 

پارچه ی عقد خواهرمو ندادن من بگیرم 

ببین بعد دو سال هنوز یعنی بیخشیدا باسنم اتیش میگیره بغض میکنم 

فیلم عقدشو ک میبینم کلا گریه میکنم 

اینقدر ک ناراحت میشم 

مجلسای عقد رو نمیرم چون واقعا حسرت عمیقیه  


فدات شم میدونم چی میگی ولی سخته برام من خیلی تنهام خیلی آتیش میگیرم وقتی این همه عذاب کشیدن خواهرم م ...

مطمئن باشید که خدا شما را می بینه و حتماً گشایش ایجاد میکنه براتون شما مجر هستید؟ 

گلم شما با این روحیه نباید داروتو سر خود قطع کنی چجوری با این روحیه میخوای بچه بیاریبا دکتر مشورت کن ...

چند ماهه قطعش کردم اخه ،چند هفته پیش رفتم مطبش یهو یه کار فوری پیش اومد برگشتم خونه نشد ویزیت بشم فکر کنم قسمت نبود ، میترسم داروها رو بچه اثر بذاره بعدا ،بخاطر همین گفتم بچه دار شدم فارق شدم دوباره برم

اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی               ممنون پدرجان (:
كاش منم حداقل شوهر پولدار ميكردم نه اينكه از خودم صد و بيست درجه پاينتر اه حالم بد شد باز

دقیقا منم همینطورم


وضع مالی بابام خوب بود توفامیل از همه بهتر بودمتاسفانه مامانم به شدت خسیس فقط به فکر جمع کردن پول برای خرید طلا وزمین بود.

آرزوی یه دست لباس خوب واسه خودم وخواه برادرا به دلمون موند.بدترین جهیزیه

بدترین سیسمونی


تو عقد میرفتم خونه مادرشوه م لباسای خواهرشوهرای مجردمو اوایل میپوشیدم بعد دیگه بهم نمیدادن و چه روزای وحشتناکی


بدبختانه شوهرم تنبل. تن پ ور ومعادن ومغرور و‌‌.‌‌

اونقدر تو خونه شوهرم خودم وبچه هام گرسنگی کشیدم که قابل شمارش نیست..الهی بمیرم برای بچه هام که از همه دوستاشون پایین ترن




من الان فک کردم دیدم تنها عقده ایی ک به دلم موند من کلا ی خواهر دارم پارچه ی عقد خواهرمو ندادن من بگ ...

خوش به حالتون که این عقده ی دلتون هست ما اینقدر مشکل داریم اصلا بالای سرش نمیریم همون دور تماشا می کنیم حالا من فکر می‌کنم اصلا یادم نمیاد عقد خواهرم 

ای بابا ول کن.منم از هشت سلگی یتیم شدیم.۵ تا بچه قد و نیم قد.عموم از تو زندان می‌گفت فقط دعا کنید نی ...

خداروشکر الان خوبین


میشه بپرسم چه کاری میکنین؟


من تو خونه بابام وضعش خوب بود ولی مامانم به شدت خسیس

آرزوی همه چیز رو به دلمون گذاشت

خونه شوهرمم که کلا آرزوحتی کوچکترین چیزها به دلم مونده

دلم واسه بچه هام خونه.کاش منم بتونم بچه هامو تامین کنم

ما هم بعضی شبا گرسنه میخوابیدیم ، به مامانم میگفتم گشنمه ..میگفت بخواب الان روز میشه ...هععععی ..لباسام اکثرا کهنه و داغون بود ..یادمه یک بار میخواستم برم مدرسه کفش نداشتم بپوشم کفشای سه چهارسایز بزرگتر مامانمو پوشیدم .مدرسه به یتیم ها مانتو میداد اسم منم صدا میکردن ..خوشحالم بودم که یه مانتو گیرم اومده 

عروسک میخواستم پول نداشتیم کلاس چهارم بودم چند روز رفتم کارگری تا تونستم یه عروسک بخرم 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792