کیا تو خانواده ضعیف بزرگ شدن

خدا رو شکر عزیرم

الان بهتری عزیز دلم؟

چقدر تو منی 

یه هفته واسه این موضوع دارم غصه میخورم دقیقا مثل زندگی تو 

بابای پولدار و فرق گذاشتنش 

من ازدواج کردم راحت شدم

لطفا یه کم صبر کن تا مشکلت حل شه کامل. خواهش میکنم فعلا اقدام نکن عزیزم.

کفشم جلوش پاره بود انگشتم مشص بود میپوشیدم میرفتم مدرسه ی بار موقع اردو بابام اومد دنبالم بچا به بابام گفتن کفش دخترت پارس کلی خندیدن کلی گریه کردم

الهی عزیزم خداوند برات جبران کنه

من حدود۱۲ ساله ازدواج کردم و الان یه ساله متوجه شدم که من مثل کبک سرمو زیر برف کرده بودم که خونواده همسرم اصلا چیزی رو به رخم نکشیدند الان که داریم یه ساله عروس دار شده و عروسش از یه خونواده خیلی ضعیفه همیشه میبینم که وقتی خودش نیست چقدر خودش و خونوادشو مسخره میکنن من خیلی دلم میشکنه هم برای اون دختر بنده خدا هم برای خودم که احتمالا سوژه قبلی این غیبتامن بودم.

الحمد الله شکر یه نفسی میره و میاد 

امروزم بهتر از ديروزه😘

من بدتر این زندگی کردم با این تفاوت که داشتیم ولی متاسفانه سرپرستم کسی بود که حقوق اولیه فرزند را نمیدونست و هنوزم که چهل سالمه و دستم تو جیب خودمه اگه یک روسری هم خریدم بازخواست میشم. دلم میخواست فقیر بودیم و اون شرایط را تجربه میکردم نه در اوج دارایی و اونجوری

سلام عزیزم خوبی

منم چهره خوبی دارم همیشه هم شاگرد زرنگ بودم درسم عالی بود

و با اینکه الان معلم شدم ولی خواستگار ندارم اصلا چون خانوادم فقیرن و وضع خانوادگی مون خوب نیست

البتع دستمون پیش کسی دراز نیست ولی خب ظاهر زندگی مونم خوب نیس

و جالبه خودمم که کارمند شدم همونجور نکبت بار سر میکردم چون این باور را درست کرده بود اوناکه خوب میپوشن اصالت ندارند که با لباس دارند جبران میکنن. 

کلی زخم و آسیب خوردم از این سبک زندگی. سه سال هست سعی کردم عوض بشم ولی سخته. من یک تیرشرت میخریدم سالها می پوشیدم تا پاره بشه مکافات بود خریدنش با اینکه خودم کارمند بودم ولی در عوض تا دلت بخواد برای فک و فامیلاش خرج میکردم و نوه هاش اما خودم هیچ

😭😭😭😭😭

من چون شاگرد اول بودم کلی کیف خوشکل داشتم ولی حق استفاده نداشتم مثل فقیرا منم خودم کیف با گونی میدوختم. 

من برای بهتر شدن زندکیم تمام تلاشمو کردم برا کنکور چقدر خودمو زجر دادم برم دانشگاه که و برم سر کار که سر بار خانوادم نباشم 

فک کردم حداقل بعد یر کار رفتن شرایطم خیلی بهتر میشع ولی متاسفانه هیچ تغییری نکرد

بخت و اقبال کسی وقتی سیاه باشه تا آخر همینه.گاهی وقتام میگم شاید خیلی بی لیاقت هستم که خدا این حقو ازم کرفته شاید حالش از من بهم میخوره که این همه عذاب و سختی بهم میده و منم متاسفانه کاری بیشتر از این از وستم برنمباد