سه ماه درگیر بودم
شب ک میشد کابوس من شروع میشد
شبا تا صب ارامش نداشتم
حتی نمیذاشتن من بخوابم اگه مبخوابیدم یا کابوس میدیدم یا صدایی شبیه بهم زدن قابلمه کنار گوشم انگار دوتا قابلمه بکوبن بهم..اینجوری بیدارم مبکردن وقتی بیدار میشدم جلو خودم میدبدمشون
بیدارم بودم ی صداهای عجیب میشنیدم
یزد ، مشهد ، جیرفت ،اصفهان و.. پیش خبره ترین ملاها و دعانویسایی ک اوازه درکرده بودن رفتم دنیایی خانوادم پول خرج کردن هیچکاری برام نکردن،مریضم شده بودم روسه ماه۲۰کیلو وزن کم کردم قیافم شبیه جن شده بود از راه رفتن افتاده بودم مادرم و برادرم زیر بغلامو میگرفتن میبردنم دسشویی..هرچی میخوردم روز ب روز لاغرترمیشدم .. حتی خیلی دعانویسایی ک معرفی میکرذن منو قبول نکردن ک حتی ببینن گفتن اینو اینجا نیارین جن کافر داره و گوشیو رومون قط میکردن
اخر سر برادرم ا طریق یکی ا دوستاش یکیو معرفی کرد مادر شهیدی بود تو یه روستا گفتن زاغ میسوزونه..من رفتم پیشش بدون اینکه مشکلمو بگم برام ذاغ انداخت گف تو فلان مشکلو داری من بعد اینکه از پیشش اومدیم بیرون مسخرش کردم گفتم اونهمه پول خرج کردیم مم خوب نشدم این پیرزن با یه ذاغ میخواد منو خوب کنه البته نمک و دشتی داد بهم رف ی سری کارا روشون کرد گف موکل داره و اون جن کافری ک منو اذیت میکنه تا ۴۸ساعت دیگه کلا ازت دور میشه ب خانوادم گف مواظبش باشین تو این دوروز بیشتر ازعمیشه اذیتش میکنن و همبنجورم شد..خوب شدم فک کنم نظر شهیدش بهم افتاد😞 هیچوقت اونایی ک اینکارو بامن کردم ن تو این دنیا ن اون دنیا نمیبخشمشون
من مرگو با چشمای خودم دیدم خیلی بدبود هیچوقت سمت این چیزا نرید من خودمم مقصرم البته
من خودم پی این چیزارو خیلی میگرفتم کنجکاو بودم شبا تا دیروقت از این سایت ب اون سایت درمورد اجنه کالبدشکافی قبر مبخوندم
فکرمیکنم ک حتی اون چیزایی تحریه کردم شاید خودم جذب کردم و باعث شده برام دعا بنویسن..نمیدونم