اسی مثل خواهر شوهر منی اونم 18 سالش هست اصلا دخالت نمیکرد اما خواهر بزرگش اتیش پاره فتنه گر بود
اون کوچیکه خیلی مظلوم بود اصلا کاری با من نداشت تو دعوا های منو و مامانشم دخالت نمیکرد
هر چند این اواخر با هم دعوا کردیم اما بازم دوسش دارم مقصر دعوا اون بود
حس میکنم تقصیر مادرته زیادی پیله کرده بهش
چون گفتی دختره مستقلع ولی اینجا هر کی تحت نظرخونواده کارا رو انجام میدن
شاید مادرت ناخواسته داره رفتارهای وابسته گونه مادر دختری پیاده میکنه و باعث شده اون عروسه اذیت بشه
اینکه رفت و دعوا شد کار رو بدتر میکنه بگو فاصله رو بیشتر کنید دوری و دوستی گل
کاش دخترای امروز یکم گذشت و آرامششون بیشتر بود.
شاید حق هم با اون باشه اما بلند کردن صدا رو مادری که خونش رو داده عروسش که تو عقد راحت باشه به هر دلیلی خیلی دور از ادبه
۱۵صفحه خوندم فقط گفتی سر یچیزی ناراحت بودن ، خب اون یه چیزو بگو لامصب
چون مستقله باید صداش رو بزاره رو سرش آبروی یک خانواده رو ببره تو محل!!!
یعنی اونایی که پزشکن یا پولدارتر از مادر شوهرن پس حق دا ن بزنن تو گوش مادر شوهر که یکوقت بهش نگن بالا چشمت ابرو هست!!!
خواهرم پزشکه و درامدش از همسرش بیشتره اما وقتی میره خونه مادر شوهرش اونقد مودب آروم و متین رفتار میکنه و با همه ی حسادت و بیشعوری مادر شوهرش یکبار هم بهش تو نگفته چه رسد به داد و بیداد.
اسی جان ناراحت نشو
ولی با توجه به اینکه تاپیکاتو خوندم من حس میکنم مقصر مادرته
البته بازم قضاوت نمیکنم ولی شما چون مادرته و دوسش داری نمیتونی اخلاق های بدشو ببینی
تاپیک عجیب نیست
شما عجیبی ک ب فرهنگ های متفاوت دقت نمیکنی
از اون گذشته چرا عجیبه اینا؟
چرا بی کس وکار؟
حالا رفته طبقه پایین بدون هزینه و راحت برای سرکار رفتن چیش بده؟
خواهر خوانده خودم دقیقا همین شرایط رو داشت
سال آخر دانشگاه بود ازدواج کرد با مدارک ازدواج تو شهر دامادمون ک قرار بود اونجا زندگی کنن کارش رو منتقل و شروع کرد و از همون دو ماه بعد عقد با دامادمون پایین مادرشوهرش اینا زندگی کردن
ن بی کس و کار بود ن بدبخت و ن عجیب!!!!
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز