من یکبار خدا رو شکر کردم بابت مرگ مادرم
من دقیقا چند وقت بعد فوت مادرم یکپسر جوان فوت شد
من مرگ مادرش رو به چشم دیدم من دیدم وقتی پسر رو میکردن تو قبر انگار مادر هم میکردن
من می دیدم با چشم و همونجا خدا رو شکر کرد مادرم زودتر رفت خداروشکر من کسی هستم که باید درد دوری رو بکشه نه مادرم
اگر مادرم اولاد از دست میداد میمرد مطئنم یکروز هم دوام نمیورد مطمئنم روزگارش سیاه میشد
مثل مادر مادرم که ۳۰ ساله بعد مرگ پسرش رخت عزا از تنش در نیورده اینم از مادرم که رفت و داغی رو دلش گذاشت که هیچ چیز تسکینش نمیده هیچ چیز