سلام اسی خسته نباشی از صبح تاپیکتو دیدم ولی وقت نشد بیام
من خداایی زیاد سوتی میدم زیاد هاااا
یبار تو تاکسی یه پسره کنارم بود رفت و رفت یه مردو یه پسر اومدن منم که نمیشد بشینم پیش اونا اومدم پایین اونا که نشستن نشستم جلو گفتم سلامم😂😂تا رسیدن به مقصدم پسره اونقد خندید دیگه داش رو مخم راه میرف وقتیم میخواستم پیاده شم گف دلت شاد شه منو شاد کردم
یبار تو سوپر مارکت سر کوچمون که همیشه از اون کیک شکلاتی فنجون کاپ کیکی هس هااا ظرف کاپ کیکش بنفش همیشه ازونا میخریدم
یبار اومدم بخرم دیدم عععع تو قفسه نیس گفتم ببخشید کی،ر شکلاتی هاتون تموم شده با لبای اویزون🥲همین الان از یاد اوریش دارم میمیرم😣😣جمعش کردم خب گفتم اخه همیشه کیک شکلاتی هاتون انجا بودن دیگه نرفتم هییی از اونجا بخرم🥲🥲
تو سال ۱۴۰۱ کلاس یازدهمی بودم رفتم پایت تخته که مثلا داوطلبم رفتم اونجا اول از همه مثلا😌گفتمم 🫤🫤ععع من برم چیزی یادم نیس
بعد که بارم چندم خوندم معلم دینیمون گف اول دو خط از روی قران بخون شروع کردم
(بسم الله الرحمن الزی🫤🫤🫤🫤)
کلاس سکوت شد😑😑انگار مسلمون نیستم استغرالله دیگه هیچ🥲 خودتون میدونین چی شد گف برو بشین ۲۰نیدم بهت🥲
۱۴۰۲پارسال کلاس دوازدهیمی 😂
مثلا نخبه
بابا بحث سره این اپانتز بود که کدوم سمت گفتم باشه از معلم سلامت میپرسیم خب شما که قبول ندارین
این اومد توضیح داد درسو بعد اخرای کلاس گف کسی سوالی داره با اعتماد بفس گفتم خانوم اجازه🥲
(اکیپ ما ۷نفره جلو منشستیم تو دو ردیف من اون زنگ ردیف دوم بودم فقط به یکیش گفتم بزار بپرسم)
گف جانم گفتم پارانتز سمت چپ یا راس🥲🥲🥲🥲
هیکس نفهمید حتی دوستا خلم هم تو تخته دونبال پارانتز بودن
فقط اون دوستم سرش روی صندلی جلویی داشت از درد شکم و خنده میمرد
خانم هم گف اگه منظورم اپانتزه سمت راسته😮💨😮💨
دیگه خودتون بدون چه شد بر سر کلاس