حسرت یه زندگی عاشقانه. یا حتی یه پارتنر که باهم بیرون بریم خوش بگذرونیم، عاشقم باشه، درکم کنه
باور می‌کنی حتی این بدیهی ترین چیزا واسم شد حسرت؟ بیرون دختر پسری میبینم دست تو دست هم دلم میگیره. با اینکه ۳۰ سالمه و هم سنای من درگیر درس بچه هاشون هستن من هنوز عین نوجوونا درگیر عشقی ام که نیست🙂
راضی نمیشه میگه همین یدونه بسه
من خودم به اسرار خودم دخترمو باردار شدم شوهرم بچه نمی‌خواست اصلا ، ولی یه بچه که نمیشه حد اقل دوتا بچه باشه خوبه
من خودم ۴ تا خواهر دارم با یه برادر حس خوبیه وقتی باهمیم
وووااایییی اره اصلا حال عجیبی پیدا میکنم من دقیقا ۳ماه قبل این برم پابوسش مامانم یه غده چربی رو کلیش داشت که که دکترا شهرمون تشخیص دادن که سرطان ولی اشتباه بود رفتیم تهران گفتن چربیه باید برداشته شه توشهرمون که داشت عمل میشد از امام رضا خواستم که اگه مادرم سالم بهم برگردونه برم پابوسش که همینجورم شد
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
2 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز