سریع پاشدم خودمو تکوندم
گفتم فلان چیزو دارین گفتن اره
منم فرارر کردممممم
با سرعت از پله ها رفتم بالا
کل شهر رو زیر و رو کردم اون چیزی که میخواستم رو نداشتن فقط همون مغازه داشت
دوباره برگشتم
تا از پله ها اومدم پایین همه شون زدن زیره خنده
کلی خندیدیم
مرده میگفت فروشنده هامون خیلی خودشونو کنترل کردن که نخندن😂
میگفت گفتیم اگه میخواست چیزی بخره هم رفت دیگه نمیاد