قبلا خیلی باهم صمیمی بودیم الان اصلا نمیبینمش نه مهمونیا میاد نه خونه مادربزرگم میاد خیلی ازش بدم اومده بعد یه بارم میگفت فامیل برای من مهم نیست فقط پدر مادرم و پدر شوهر و مادر شوهر مهمن😐چرا یسریا ازدواج میکنن انقدر عوض میشن خیلی دلم گرفته کاش مثل قبل بودیم باهم
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
شایدم شوهرش اجازه نمیده . اینم سیاست خرج میده میکه خودم خوشم نمیاد از فامیل
لطفا دعا کنید برای حاجتهام. لطفا دعا کنید برای بخشیده شدن گناهانم حق الناسایی که به گردنمه و نتونستم جبران کنم .هر کسم خواست زیارت عاشورا بخونه برام . ممنونم .اسمم سمیرا
خب آدم ازدواج میکنه شرایط قرق مثکنه اونم دلش نمیخاد اونجوری باشه منم با دختر خالم درحدی ضمیمی بودیم ک تو هفته سه روز خونه هم بودیم بیرون فلان از وقتی ازدواج کردم سال فک نکنم ۵ بار کامل دیدمش یا نه