از لحاظ مالی زیر صفریم ن خونه ن ماشین ن خرج خوراکمون هیچی ارزوی مرغ ب دلم مونده
در حدی تو این شیش ماه بیکاریش بیپول شدیم ک پول نون نداشتیم یه ده تومنی از یه سید گرفته بودم بد چند سال ک تو کیفم نگه داشته بودم دادم رفت یدونه نون خرید
یک سال ازدواج کردیم
نامزدیمون عرق خور بود بد مست تا دم مرگ منو برد انقدر عذابم داد
بچه طلاق قبلا شیشع ای بوده ترک کرده مشروبم تو خانوادشون مثل اب میخورن
این همه عذابو بدبختی ک کشیدم نم پس ندادم مادرم نفهمید ب من چی گذشت چ شبایی گشنه خابیدم