کاراش خیلی رو مخه هیچ کاریو انجام نمیده بدقوله شلختس ی وسیله خراب شه تو خونه همینجوری صدسال میمونه دیشب شیر اشپزخونه چکه میکرد با لوله های پایین ظرفشویی گفتم ی نگا بنداز گف بلد نیستم منم رفتم خابیدم صب شاعت ۶ پاشدم دیدم اب رسیده نزدیک اتاقا همه جا رو گند برداشته بار چهارمه این اتفاق میفته با این شکمم نمیتونم هی بسابم و جمع کنم حرصم گرف غر زدم شروع کرد بی احترامی کردن😔قبلش باهم کلی خوب بودیم چرا اخلاقش اینطوری شده دیگه نسبت بهش خیلی سرد شدم 😔کاراش رو مخه حرصمم میگیره هیچی نباید بگم اما اون وقتی حرصش میگیره خونه رو میزاره رو سرش