خانم هایی که به تناسخ اعتقاد دارید

اتفاقا عصر داشتم در مورد دژاوو فکر میکردم و ربطش به تناسخ.

اصلا نمیشه گفت به هم ربط دارن چون تناسخ میگه میاییم و زندگی جدید شروع میکنیم ولی توی دژاوو انگار دوباره همون زندگی قبل رو تجربه میکنیم.

به تناسخ اعتقاد نمیدونم میتونم داشته باشم یا نه ولی ذهنم سرشار از خاطراتیه که هیچ وقت اتفاق نیفتادن.خاطراتی از محیط هایی که هیچ وقت ندیدمشون و آدمهای گاه آشنا و گاه ناآشنا

ببخشید ایمان به تناسخ چه اشکالی داره؟واقعا برام سواله.چون خیلی دیدم جبهه میگیرن که گناهه.اعتقاد به تناسخ اتفاقا فکر میکنم باعث میشه آدم سعی کنه کمتر ظلم کنه و بیشتر مهربونی. چون میخواد زندگی بعدی بهتری برای خودش بسازه.حالا اون زندگی بعدی توی برزخ باشه یا توی دنیای خاکی چه فرقی داره؟

البته گاهی میگم شاید اونهارو خواب دیدم.یا بازی ذهنمه اما با جزئیات به خاطر دارم.

وقتی حدیث داریم میگه هر کسی که به تناسخ قائل است به خداوند کافر است 

وقتی شما به تناسخ اعتقاد داری یعنی معاد رو قبول نداری 

وقتی معاد رو قبول نداشته باشی یعنی کافری 

با معاد فقط عدالت محقق می‌شود 

الان مثلا فلان متجاوز که صدها نفر را آزار داده باید به دنیا بیایید و چه بشود که مثلا کارما پس دهد؟؟؟؟ فرض کنیم الاغ شود یا گوسفند شود این شد مجازات؟ خب الان یا گوسفند از گوسفند بودنش ناراحت نیست 

یک انسان فقیر شود باز هم این مجازات کم است 

هر چی بسود نمی‌توان جبران شود آن آزار اذیت کردن های آن همه دختر بی گناه 

نمیشه بعد چند دور زندگی با قیامت تمام دنیا کن فیکون بشه و تناسخ پایان و معاد اجرا بشه؟اتفاقا سوال من اینه قراره کسی که توی این دنیا هزاران نفرو کشته چه جزایی ببینه؟ مثلا توی تناسخ میگیم چندین بار میاد و زندگی فلاکت بار و بدبختی و ظلم رو تجربه میکنه که اینطوری عدالتی که میگیم چرا خدا یکی رو تو بدبختی خلق کرده یکیو تو ناز و نعمت معلوم میشه و اگر بهتر زندگی کرد حجم گناهانش کم میشه و اگر همین سیرو تونست بره پاک میشه تا روز موعود برسه وگرنه عقب گرد کرد روز موعود سزاشو میبینه.من نه معتقد به تناسخم و نه ردش میکنم اما اینکه در کنار معاد تناسخ هم وجود داشته باشه از نظر عقلی تضادی نمیبینم

مرگ هر کسی با هر کسی متفاوته 

مثلا از کفار بپرسی میگن هزاران سال طول کشید تا جان دادم 

یعنی فقط جان کندنش هزاران سال طول کشید و عذاب کشید 

تو برزخ ازش بپرسی میگه میلیون ها سال در جهنم برزخ در عذاب بودم تا قیامت شد 

خود قیامت که نگم دیگه بعدشم جهنم خلد 

این شد معاد 

و برعکس ممکنه مومنی که هزار سال پیش مرده ازش بپرسی بگه یک گل خوش بو را بو کردم و وارد قصر خود در بهشت شدم تازه اومدم بهشت 

یعنی این هزار سال راحت واسش گذشته از بس خوش بوده 

این شد معاد

صنع خدا جز جز نیست که بگی یکی را در بدبختی خلق کرده یکی را در خوشبختی 

خدا با یک اراده کل عالم را خلق کرده و تکوینا این خلقت ادامه دارد 

و البته کسی ک در بدبختی به دنیا می‌آید بله خدا از او کمتر می‌خواهد و برای اون جبران خواهد کرد 

ممنون خیلی خوب توضیح دادین و برام قابل درک بود که زمان ممکنه برای یکی با توجه به عملش گسترده بشه.اما این سوال رو که در کنار معاد ایمان به تناسخ آیا ایرادی داره رو جواب فانع کننده تا بحال پیدا نکردم.

تناسخ یعنی این همه عقل و معرفت که بدست آوردیم بشه صفر و در کالبد دیگری وارد دنیا شویم پس باطل است 

این همه معرفتی که کسب کردیم باید باشد 

اگر هست پس چرا از زندگی قبلی خود چیزی یادمان نمیآد؟ 

ضمن اینکه شبهات  زیادی شما را در برگرفته اگر پاسخ براشون پیدا کنید حل می‌شود 

امیدوارم استارتر ناراحت نشه که اینجا سوال میپرسم.

یه سوال دیگه هم داشتم که براش جواب حاشیه ای شنیدم اما قانع کننده نه.

خدا دین اسلام و قرآت رو آخرین قرار داد چون عقل مردم به حدی رسیده بود که نیاز به پیامبر جدید نباشه و قرآن رو میان نردم قرار داد تا بهش رجوع کنن و پاسخ هاشونو از اون بگیرن.مثلا قوانین ارث و عده و تاجاییکه یادمه نوشتن قرض توی برگه و... که توی زندگی اجتماعی راهگشا هستن.خدا با علم به اینکه باوجود قرآن نیازی به وجود پیامبر دیگه نیست ختم نبوت کرد.اما الان برای هرآیه قرآن مفسرین میان و شرحش میدن و ما بازهم به عده ای نیاز داریم برای ادامه هدایت بشریت.خب  اگر نیاز به نفسر بود خدا میتونست پیامبران جدید بفرسته که قرآن رو توی هرعصری تفسیر کنن و چون معصوم هم هستن تفسیرشون هم کاملا درست خواهد بود اما این کارو نکرد چون معتقد بود انسان به اون حجم از عقل رسیده که بره قرآن رو بخونه و هدایت بشه پس در اینصورت تفسیر بی معنا میشه.

بله تکلیف باتوجه به وسع هست ولی میشد که همه در یک سطح باشن و در یک سطح هم تکلیف داده بشه و اصلا عدالت رو بخواهیم با عقل ناقص خودمون ترجمه کنیم همین هست که موجوداتی که عین هم هستن توی شرایط یکسا ن آفریده بشن و تکلیف یکسان داشته باشن.اما خب خدا علمش و حکمتش خیلی بالاتراز ماست که بخواهیم بهش اعتراض بکنیم.یک علتش که توی تناسخ اومده اینه که چون توی زندگی قبل گناهی داشتن سختی الان بخاطر اونه.توی بحث عرفانی و تفسیر فرزند امام خمینی هم فکر میکنم به چهار عالمی و انتخاب خودمون برای این زندگی اشاره شده.حالا هیچ کدوم رو نمیدونیم کدوم درسته ولی من فکر میکنم کسی که با قوه عقلش و به دور از لجاجت مسیری رو انتخاب میکنه چون اون مسیر اون رو به عبودیت و خوبی ها میرسونه و هدف خلقت هم عبودیت و خوبی هاست پس برای خدا عزیزه.کسی که بجای فکر به دنیای مادی دغدغه خدا رو داره چه با اعتقاد به تناسخ قبل از قیامت و چه با اعتقاد به یکبار زندگی کردن بخواد خدارو بپرسته و براش نماز بخونه و دنبال خوبی ها باشه خدا عملشو قبول میکنه چون اون دنبال حقیقت رفته و این رو حقیقت دونسته و مثل خیلی ها نبوده که بگن خدا اینه نماز اینه و... اونم بگه چشم،چون این آدم اگر توی اس...رائیل هم به دنیا می اومد عقاید اونارو بی چون و چرا میپذیرفت.

نه. من تناسخ رو اینطور تفسیر میکنم که بعضی ها ذاتا بدن بعضی ها ذاتا خوب.این ذات از زندگی قبلی میاد.در واقع هیچ چیز صفر نشده بلکه همون ها دوباره عطا شده.البته یه دلیل دارم برای اینکه تناسخ نباشه.اونم اینه که چرا باید دوباره بمیریم و زنده بشیم؟ اگر قرار بر ادامه نسیر هست خب میتونیم عمر طولانی تری داشته باشیم چرا باید تناسخ پیدا کنیم.

چندتا نکته عرض کنم دین خدا یکیه ولی شریعت ها متفاوت بودن این خیلی مهمه 

ضمن اینکه تمام پیامبران وصی داشتن پیامبر ما هم وصی داشت که امامان هستن پس درسته نبوت ختم شده ولی وصی نبی هنوز هست چون اگر نباشد لطف خدا بی پاسخ میماند 

نکته بعدی خود قرآن گفته هر چی پیامبر گفت گوش کنید 

پس استناد ما فقط به قرآن نیست به احادیث هم هست و معمولا شرح و تفسیر آیات قرآن از احادیث هستش 

علما که از خودشون شرح و تفسیر نمی کنن 

بازم بپرسید در خدمتون هستم 

کفار دو دسته میشن یکی معاند مثل امثال نتانیاهو یکی هم مستضعف مثلاً مردم عادی 

عدالت یعنی وضع شی در جای صحیح خودش 

وقتی کسی فقیر است فرزندش حتما در خانواده فقیر به دنیا میآید پس نمیشود که خدا با معجزه آن فرزند را مثلاً درون خانواده ای پولدار بگذارد 

ضمن اینکه فقر امتحان است ثروت هم امتحان است 

مریضی امتحان است سلامتی هم امتحان است 

هر کسی با هر وضعی که دارد ، دارد امتحان می‌شود 

پس این عین عدالت است