حتما خیلی وابسته بودی عزیزدلم
راستش داغ برادرم پوست ماهارو کلفت کرد! یادمه مادر بزرگم و عمم وقتی فوت شدن مجلس سردی داشتن! اللبته عمه من برخلاف عمه شما چندان محبوب نبود خدابیامرز ولی مادربزرگمو خیلی دوس داشتیم! اما خب دیگه پوستمون کلفت شده بود
فقط یادمه اون یکی داداشم که چاقو خورده بود وقتی خبر چاقو خوردنشو شنیدم همون لحظه انگار از زانو به پایین فلج شدم، دیگه نتونستم روی پاهام وایسم