خدا ما رو برای شوهر هامون رو حفظ کنه
خدای نکرده دست از پا خطا کنن که پشت گوششون و دیدن ما هم میبینن😅
من یه مدت کتابخونه نیمه شب رو میخوندم آروم تر بودم
گاهی وقتا قرآن باز میکنم آیه های امید بخش میاد آروم میشم
اما خب دل تنگی هم امونم رو بریده
هرچند دور از ذهن هم نیست تو جامعه خراب ما
گاهی وقتا به قول دوستمون میخوام کمتر زنگ بزنم که اون پیش قدم بشه ولی این روش روی شوهر من اثر نداره اینقده مشغولیت فکری داره که راحت تره بهش زنگ نزنم
خودم میگم یه حداقل هایی واسه خودم نگه دارم
یه زمان های مخصوصی از روز
که عادت کنه مثلا من هر روز فلان ساعت زنگ میزنم
که اگه یه روز زنگ نزدم خودش سراغم رو بگیره
زمان بره اما کمی جواب داده
بله
مطمئن باش که تو اگر از اون بزرگتر و موفق تربشی هیچ زنی نمیتونه جاتو بگیره
زمانیکه من دکتری قبول شدم(دانشگاه تهران) ، کلا تو فکر بود نکنه من دیگه نخوامش(آدمی که میگفت کاردارم بهم زنگ نزن).
تا زمانیکه پیشرفت کنی اون زیردستته اما امان از زمانیکه تو همسطح زنای دور و برش باشی، همش باید بترسی که وای همکارش،دخترخاله اش،منشیش،....
دوستم رو برای دوست شوهرم معرفی کرده بودم گفته بود نه این سطحش بالاتر از منه بعدا داستان میشه!
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
0 ثانیه پیش
2 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز