ببین کتاب( عشق ویرانگر) رو بخون هم با خلق و خو و اختلالات خودت آشنا شو و خودت رو بیشتر بشناس تا بدونی چه آدمی مناسب هست.
بعد با مثال هایی که آورده دقیقا متوجه میشی چه شخصیتی رو نمیتونی بپذیری.
همچنین کتاب( شخصیت عصبی زمان ما).
هر دو خارجیه ولی ترجمه های خوبی ازشون موجوده.
کتاب اولی که گفتم عشق ویرانگر خیلی خوبه.
ترفند هامم یکیش این بود، مثلا میگفتم توی فلان کامنت یه پسری در مورد دختری که فلان کارو کرده اینجوری نوشته.
اینجوری سر حرف و گفتگو رو باز میکردم تا ببینم نگاهش و مزه ی دهنش چیه.
همون لا به لا هم من نظر و حرفممو میگفتم که اونم بدونه سیستم فکری منو هم اون میگفت ، یا گاهأ هم سکوت میکردم.
این یه نمونه
یکیش هم میگفتم میخوام برم سفر(الکی)
وقتی مخالفت میکرد علتش رو باید در میاوردم چ متوجه میشدم که بفهمم از روی شَک میگه نرو یا خطر و نگرانی. ( یا مثل همون کامنت حرف مینداختم در مورد موضوع)
مشاجره هم نمیکردیم.
چون من از آدم کنترل گر بیزار بودم.