کسایی که تجربه ی ازدواج دارن چه موفق چه ناموفق بیان بگن به چیا باید دقت کنیم

باشه مشکلی نیست.

اوهوم 

مادرشوهرم به شدت جنگیه و سرش درد میکنه واسه دعوا و داد و بیداد و فحش

🥲

همسرم خیلی اخلاقای عالی داره

ولی متاسفانه از این نظر دقیق مامانشه؛ زود عصبی میشه و زمان عصبانیت اصلا نمی‌فهمه چیکار می‌کنه 

اون اوایل که ازدواج میکردیم حتی بهم سیلی میزد( من مقصر دعوا نبودم ) بعدش عذاب وجدان میگرفت و کلی عذرخواهی میکرد .. یا مثلاً مشت تو دیوار میزد ، ظرف می‌شست

حالا تو تصور کن من توی یه خانواده ای بزرگ شده بودم که بابام اصلاً سرم داد نمیزد

کم کم توی مواقع عادی بهش توضیح دادم که این رفتارش چقدر روی روانم تاثیر میذاره، بهش گفتم میشه با صدای آرومتر هم حرف زد ... بهش گفتم ازت متنفر میشم وقتایی که بی منطق و بی دلیل عصبی میشی

تقریباً یک سالی طول کشید تا بهتر بشه ، دیگه منو نمیزد، فریاد نمیزد

الان دیگه وقتی عصبی میشه من اولش محلش نمی‌ذارم بعد میرم بغلش میکنم 

اینه که میگم خانواده مهمه، همسرم تو محیطی بزرگ شده بود که یاد گرفته بود اولین واکنشش به هرچیزی باید داد و فریاد باشه

باورت میشه یبار توعقد بودیم تو پیاده رو پام لیز خورد افتادم زمین، همسرم با صدای خیلی بلند شروع کرد به دعوام کردن که تو مگه کوری! آبروم رو بردی و اینا 🙂

🥲

همسرم خیلی اخلاقای عالی داره

ولی متاسفانه از این نظر دقیق مامانشه؛ زود عصبی میشه و زمان عصبانیت اصلا نمی‌فهمه چیکار می‌کنه 

اون اوایل که ازدواج میکردیم حتی بهم سیلی میزد( من مقصر دعوا نبودم ) بعدش عذاب وجدان میگرفت و کلی عذرخواهی میکرد .. یا مثلاً مشت تو دیوار میزد ، ظرف می‌شست

حالا تو تصور کن من توی یه خانواده ای بزرگ شده بودم که بابام اصلاً سرم داد نمیزد

کم کم توی مواقع عادی بهش توضیح دادم که این رفتارش چقدر روی روانم تاثیر میذاره، بهش گفتم میشه با صدای آرومتر هم حرف زد ... بهش گفتم ازت متنفر میشم وقتایی که بی منطق و بی دلیل عصبی میشی

تقریباً یک سالی طول کشید تا بهتر بشه ، دیگه منو نمیزد، فریاد نمیزد

الان دیگه وقتی عصبی میشه من اولش محلش نمی‌ذارم بعد میرم بغلش میکنم 

اینه که میگم خانواده مهمه، همسرم تو محیطی بزرگ شده بود که یاد گرفته بود اولین واکنشش به هرچیزی باید داد و فریاد باشه

باورت میشه یبار توعقد بودیم تو پیاده رو پام لیز خورد افتادم زمین، همسرم با صدای خیلی بلند شروع کرد به دعوام کردن که تو مگه کوری! آبروم رو بردی و اینا 🙂

نه دیگه همون اوایل در حد سیلی بود بعدشم کلی میومد التماس و عذرخواهی (ولی با وجود اخلاقا و کارای خویش واقعاً از چشمم افتاد)

منم با خودم میگم کاش منم چهار تا داد میزدم.

انقدر کینه و نفرت و حرص و ناراحتی تو خودم میریختم که هزار جور مریضی گرفتم

باید کناراومد خیلی جاها باید سازش کرد خدانمیتونه یکیو بسازه هم دکترهم باشه هم قیافش خوب هم سنش متناسب باما باشه هم مشروب نخوره هم زن دوست باشه بلاخره ایرادی داره باید سازش کردوسازش