بهش گفتم خواستگار های خوب دارم تکلیف منو روشن کن میخوای بیای جلو بیا نمیخوای هم هرکی بره سراغ زندگی خودش کولی بازی و گریه راه انداخت که من میخوامت و آیت حرفا مامانش زنگ زد به مامانم مامانم طبق معمول گفت با باباش و خودش صحبت کنم میگم بچه ها مامان من به همه خواستگاری اینو میگه اوناهم بعد دو روز دوباره زنگ میزنن مورد بوده مادر طرف دو هفته هرروز زنگ زده خب مادر پسر زنگ میزنه دیگه الان ۱ ماه گذشته از این مسئله دیروز مامانم بهم تیکه انداخت چیشد؟آقاتون زنگ نزد؟آخه من ب خاطر این همه رو رد میکنم😔 ما هنوز در ارتباطیم به مامانش گفته اونم گفته من منتظرم مامان دختره زنگ بزنه😐😐منم گفتم برین خودتو مسخره کنید صد سال سیاه نه من اجازه میدم نه مامانم این کارو میکنه بهش میگم مامانت نگفت پس چرا خبر ندادن بزار ی زنگ بزنم؟؟؟؟؟میگه مامانم بلد نیستو و اینا در حالی که بلدی نمیخاد داداشش ازدواج کرده سر اون پس بلده الان ۱ ماه گذشته منم بهش گفتم آدم کسیو بخاد پاشنه خونه رو از جا درمیاره میگه ما منتظر شماییم مامانت گفته خبر میده😐😐گرفتار شدم بخدا دلم میگه مامان خوبم بلده انگار دلش نیست
ولش کن
میخواد وقت بخره
ازدواجی ک از اولش بخواد با لج و لحبازی شروع بشه
اخرش معلوم نیست چی میشه
روابط دوستی ۹۹درصدش اتلاف عمره
بهش بگو ب مادرت بگو زنگ بزنه
دیر میشه هاا😂
بگو من با کسی که قصدش جدی نیست چرا باید ادامه بدم ؟
جوابش رو نده دیگه تا بره زنگ بزنه
اوهوم بعضیا انگار فقط میخوان بازی بدن خب خواستگاری کردن که همه بلدن
قبلنا تو‌خاستگاری جوونارو آشنا میکردن ، الان خانواده ها رو😁
بگو مادرش زنگ بزنه شما منتظرین
اونا اگه بخوان بیان از همین اول ما گفتیم شما نگفتیدو این بازیا رو در نمیارن
چند سالتونه هر دو
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
46 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
46 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز