همسرم همش کنترلم میکنه امروز با داداشم و نامزدش اومدم خرید گیر داده تو هم باید همراه اینا خریدتو بکنی بهش میگم من داداشم ماشین نداره زشته هی بگم اسنپ بگیره برای این ور اون ور گفتم خودم پنجشنبه با مامانم میرم میگه نه تو پنجشنبه حتما میخوای کاری بکنی دوباره زنگ زده داداشم که اینو هر جا خواست ببرش رفتید بازار داداشم گفت من قول نمیدم چون شاید نرسم دوباره زنگ زده به من گه ارع هر وقت داداشت کارش تموم شد تو بازار زنگ بزن من خو بهش میگم ببرت میگم کار داره میگه نه میبرت تلفن رو قطع کردم دوباره زنگ زد میگه حالا که گوش نمیدی دیگ حق نداری نه با داداش نه با مامان بیرون بری
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
کلا یک ماه عروسی کردم تو دوران عقد هم یکم اینجور بود فکر کردم درست شد دختر عموم زنگ زد وقت استخر گرف ...
اشتباه فکر کردی عزیزم منم تو دوران نامزدی متوجه شکاک بودنش شدم به خانوادم گفتم میخوام جدا بشم من با این آدم داغکن میشم اما پشتمو خالی کردن💔💔۱۷ساله دارم میسوزم و میسازم درست که نشد هیچ بدترم شد 😔😔
چگونه به شاخه ی شکسته بگویم که باد عذرخواهی کرده است !!؟ 💔💔💔💔
امروز رفتم سر خریدی بعد قرار بود مامانم برام یه چیز بگیره زنگ میزنم میگم الان بگیرم به من گف نه فعلا نخر اون که بهشون زنگ زده بود گفته بود بذار بخره چون یه روز دیگ نمیشه که بیاد بره دوباره میخواد از خونه راه بیوفته خودش بیاد بازار مامانم تا اون بهش گقته قبول کرده بود زنگ زد به من که ارع الان بخر
من اصلا رفیق نداشتماومدم تو خانواده تینا با فامیلا خودشون رفیق شدم تا میرم پیش اونا میشیتم میبینم پیامک داد حواست به رفتارت باشه اصلا نباید بری پیش مجرد چون اونا یه حرفای میزنن تو هم حرف میزنن فردا میان میزنن تو سر من
شوهر منم اینجور بود یا با مامانش یا با مامانم میداشت برم دیگه بعد کلی صبوری و چندسال بهتر شد بعد زایمانم هم کلا فرق کرد و کامل خوب شد الان بخوام جایی برم میزاره فقط قبلش باید هماهنگ کنم باهاش