خیلی خستممممممم
امروز سرماخورده پسرش . یکمی تب داشت
خواستیم بریم درمانگاه
اومد دنبالش بردش و رفت
اصلا ب منم نگفتم میای نمیای
الانم از ظهر اینجاست تااخررررشب میمونه
من کجای زندگی شوهرمم
شوهرمم بچه ننس انگار
خیلی گریه کردم
نگید مهر مادریه و... قطعا هست ولی زیاده رویه
کل زندگیمو بخاطر وابستگی پاشیدن
الانم لم دادن بغل هم
دلم گرفته
شوهرمم خوبه انقدر حاد نیست .
اخ قلبم خداااا
پس واسه چی زن گرفته براش ...
اه چقدر لوس و چندش
توام بزن بیرون بکو شماکه هستین مواظبین میرفتی بازار خرید یا خونه مادرت بعدم به شوهرت کم محلی کن بگو مشکلت چیه به گوش مادرشوهرتم برسون
بنظرم برات مهم نباشه حسادت نکن اون مادرشه تو این عشقتو از مادرش داری اگه موافقت نمیکرد زندگیت اروم نبود و شاید اصلا زندگی نبود. شوهرت زندگیشو مدیون مادرشع و باید تو شرایط سخت کمکش کنه هرکس جای خود دارد
اون مادرشه شما هم زنش تازه باید خوشحالم باشی چون مردی که به فکر مادرش نباشه یه روزی توروهم فراموش میکنه به چشم دیدم که میگم
برای هر خواسته ای که دارید قرآن رو به فارسی از اول قران تا آخر قران در مدت ۱۵ روز طوری که گوشتون صدای شما رو بشنوه بخونید تا با صدای خودتون به انرژی های ایجاد و خلق خواستتون وصل بشین چون فهم معنای قرآن اعجاز داره و در طول این مدت روزانه ۲۰۰۰ ذکر اللهُ غَفور بگین که انرژی های منفی قبل از شما قطع بشه و خواسته هاتون متجلی بشه انشالله
من داداشم زنشو هر بار میاد به ما سر میزنه با خودش میاره و من اصلا خوشم نمیاد وقتی داره میره مادرشو ببره دکتر شما چرا باید بری
