من 23سالمه 7ساله ازدواج کردم و یه بچه 4 ساله دارم از اوایل ازدواج کلی مشکلات و اختلاف فرهنگی داشتیم ک من چون بچه بودم به چشمم نمیومد و فقط دنبال احساسات و عشقی ک بهش داشتم بودم و چشممو رو همه بدیاش و محدود کردنش و اذیتاش بستم تو این یالها بارها تا مرز جدایی رفتیم و باز برگشتیم به هم چون خیلی عاشقش بودم تا این آخرین دعوامون ک گفت برو و من دیگه کامل بفکر جداشدن افتادم و گفتم دیگه بسه هرچقدر تحقیر شدم.
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
خودتم مقصرنیستی صددرصداگه شوهرت خوب بود زندگیت گل و بلبل بودبه این حال دچارمیشدی نه!شما تصمیم طلاق داشتی باکسی اشناشدیم این کارت اشتباه بوده ولی نه اونقدر که خودتوبخوای بکشی زجربدی