2777
2789
عنوان

خیلی از وابستگی شوهرم به مادرش حالم بهم میخوره

| مشاهده متن کامل بحث + 2323 بازدید | 233 پست
خب میدونی چیه عزیزم بخدا نمیتونم حتی نقشم بازی کنم که خوشم از مامانت میاد لفظی ام نمیتونم حالش وبپرس ...

بی تفاوت باش کلا ، مثلا گفت مامانم مریضه بگو انشالله خوب شه تمام نه بپرس دکتر بردید نه بپرس کجاش درد میکنه هیچی . اگه مثلا دیدی مامانش زنگ زد مثلا اشپزخونه بودی واسه خودت اهنگ بخون برقص یعنی حولسم نیست مهم نیست بسوزونش خلاصه

برما گذشت هرآنچه نباید میگذشت،مابقی عمر هرچه بادا باد...💔
تایم داره ،این وضعیت و ببینی و مثل قبل بهش سرویس بدی مرد هوا برش میداره بدتر میکنه ، از خدماتت کم کن ...

اتفاقا هی دارم به خودم میرسم زیادم دیگه بهش محل نمیذارم مثل اول...اولا هروقت میومد خونمون چند مدل غذا ولی الان فقط ی مدل چایی قلیون میوه حتی تنقلاتم دیگه جلوش نمیذارم خخخخ 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



خب میدونی چیه عزیزم بخدا نمیتونم حتی نقشم بازی کنم که خوشم از مامانت میاد لفظی ام نمیتونم حالش وبپرس ...

منم‌ نمیتونم نقش بازی کنم ولی دیدم آدمهایی ک صبورترن یا اینجور وقتا خودشون کنترل میکنن همه احساس خودشون بروز نمیدن موفق ترن 

حالا در اون حد نقش بازی نکن فقط یمدت سعی کن خوبی های مادرشو ببینی اونم آدمه حتما ی صفات و ویژگی‌های خوبی داره 


 
شاید بگن مادرش درد زایمان وهزار جور کوفت ومرض کشیده باش ولی اینا همش حرفه دردهایی که من باشوهرم کشید ...

عزیزم درد زایمان کشیده منتش چرا سر ما باید باشه ، چیه این فرهنگ ایرانی که مادر و مقدس کردن ، پسره دیگه تشخیص نمیدع مادرش رسما داره خاله زنکی میکنه غیبت میکنه دروغ میگه ادا در میاره این چه مقدس بودنیه اخه؟؟؟؟!هرکس جایگاه خودشو داره زن مادر پدر  .زمانی که تعادل برقرار نشه اختلاف میفته

برما گذشت هرآنچه نباید میگذشت،مابقی عمر هرچه بادا باد...💔
بی تفاوت باش کلا ، مثلا گفت مامانم مریضه بگو انشالله خوب شه تمام نه بپرس دکتر بردید نه بپرس کجاش درد ...

مامانش از تهران برگشته بود رفته بود دکتر من واقعا تحمل نداشتم ببینم چجوری قراره همو ببینن بوس کنن بغل کنن یعنی می‌دیدم حالم واقعا بد میشد برگشتم خونه خودمون تا قبل از اینکه بیاد بعد اصلانم نرفتم بش سر بزنم ..بعد گفت چرا نیومدی پیش مامانم اون انتظار داره ازت گفتم اون که عمل نکرده فقط رفته ویزیت خاست جونش در بیاد 

منم‌ نمیتونم نقش بازی کنم ولی دیدم آدمهایی ک صبورترن یا اینجور وقتا خودشون کنترل میکنن همه احساس خود ...

وای من از یکی متنفر باشم خیلی تابلوام ، اون سری متوجه شدم با یه قیافه ای تنفر انگیز زل زدم بهش 🤣🤣زود خودمو جمع کردم 

برما گذشت هرآنچه نباید میگذشت،مابقی عمر هرچه بادا باد...💔
عزیزم درد زایمان کشیده منتش چرا سر ما باید باشه ، چیه این فرهنگ ایرانی که مادر و مقدس کردن ، پسره دی ...

یعنی باید حرفات وبا طلا نوشت....بخدا قسم من یدونه داداش دارم فقط ی دونه همسن وسال اینم هست ولی سال تا سال حال مامانم ونمیپرسه مامانمم نهایتا هفته ای یکبار بهش زنگ بزنه بااینکه تک پسرم هست باید هی نگرانش باشه ولی واقعا تو تربیت داداشم کم نداشته میگه بچه رو باید بذاری رو پای خودش وایسه...شوهرمم برا همین انقد عقده ای شده کمبود داره

مامانش از تهران برگشته بود رفته بود دکتر من واقعا تحمل نداشتم ببینم چجوری قراره همو ببینن بوس کنن بغ ...

نمیدونم جریان چیه یعنی جون میدن عروس بره خونشون دست بوسی 

برما گذشت هرآنچه نباید میگذشت،مابقی عمر هرچه بادا باد...💔
وای من از یکی متنفر باشم خیلی تابلوام ، اون سری متوجه شدم با یه قیافه ای تنفر انگیز زل زدم بهش 🤣🤣ز ...

بجان جفتمون منم همین طوریم🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣یعنی خودشم میدونه چقد از وجود نحسش تو زندگیم دارم زجر میکشم

نمیدونم جریان چیه یعنی جون میدن عروس بره خونشون دست بوسی

میگم میدونستم برم ببینمش کنترل ندارم میگم باید زود برگردم خونمون ....اینام دیگه قرار بود هی همو بوس وبغل کنن حالم بد میشد نفرت انگیزا

یعنی باید حرفات وبا طلا نوشت....بخدا قسم من یدونه داداش دارم فقط ی دونه همسن وسال اینم هست ولی سال ت ...

منم داداشم نوجوونه ولی از الان میگم خودت تاج سری عروستم تاج سرمونه . باخودم عهد بستم زن گرفت همون قدر که به داداشم محبت میکنم به اونم بکنم چون عروس با امید و آرزو میاد خونه ی بخت

برما گذشت هرآنچه نباید میگذشت،مابقی عمر هرچه بادا باد...💔
منم‌ نمیتونم نقش بازی کنم ولی دیدم آدمهایی ک صبورترن یا اینجور وقتا خودشون کنترل میکنن همه احساس خود ...

دوبهم زنی یا خبر چینی .یعنی هر چی که جاریام پشت سرم میگن میاد بهم میگه من اصلا دوست ندارم بفهمم بقیه پشت سرم چی میگن چون دیگه از اون آدم بد میبرم احساس میکنم دشمنمه

میگم میدونستم برم ببینمش کنترل ندارم میگم باید زود برگردم خونمون ....اینام دیگه قرار بود هی همو بوس ...

اه چندش ، والا انگار شوهر مامانشه تا شوهر تو . 

برما گذشت هرآنچه نباید میگذشت،مابقی عمر هرچه بادا باد...💔
دوبهم زنی یا خبر چینی .یعنی هر چی که جاریام پشت سرم میگن میاد بهم میگه من اصلا دوست ندارم بفهمم بقیه ...

توام بگو چطور جلو مادرشوهرم جرئت کردن پشتم حرف بزنن مگه شما چیگفتی؟؟حتما چیزی گفتی . ببین میخواد حرصتو در بیاره .کلا مادرشوهر کرم داره 

برما گذشت هرآنچه نباید میگذشت،مابقی عمر هرچه بادا باد...💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   دخترپاییزی8608  |  5 ساعت پیش
توسط   مهدیهامو  |  7 ساعت پیش