خیلی از وابستگی شوهرم به مادرش حالم بهم میخوره

مرد مادردوست درست بشو نیست

اولین باری که ماردشوهرم منو دعوا کرد و فحش های رکیک داد

وقتی برای همسرم تعریف کردم 

گریه کرد و گفت تو جواب مادرم رو دادی 

خیلی شوکه شدم و دیگه هرگز دلم با همسرم صاف نشد 

این چه سایتیه؟

اسمشو میگی؟

تا عقدی یه فکری بکن  منم شرایط تورو دارم ولی با یه بچه اگه بچه نداشتم نمیموندم شوهر من وابسته ی خواهراشم هست علاوه بر مادر حالا بگیم مادر بحثش جداست

حتما یه کاری بکن که بری زیر یه سقف یه شبه پیر میشی 

از گلو و زندگی تو میبره میده به خونوادش

بستگی به خودت داره که بخوای تو این رابطه بمونی یا نه

اگه میخوای بری خب خیلی راحت بهم بزن برو

اگه میخوای بمونی برو‌توی تیم مادره 

فقط در این مورد اگه بخوام بگم، واقعا باید خود اون مادر فهمش برسه که جای زن پیش شوهرشه. من چند دفعه چه با خواهرشوهر و چه با مادرشوهرم میخواستیم بیرون بریم، خودم تعارف کردم برن جلو بشینن، اما هیچوقت اینکارو نکردن. 

عجب عجب 

حق داری والا منم حرصم گرفت از مادرشوهرت

طلاقتو الان بگیر و تمام

ببین من آینده توام

با درد بی درمان بی عجز با ناتوانی

حالا من در اثر این فشارهای روانی بیمار شدم سلامتیمو از دست دادم اون شده برنده من شدم بازنده

خواهرانه می گم خودتو سلامتیتو نجات بده

عزیزم ما چ بخواییم چ نخواهیم  

اولین عشق هر پسری مادرشه پسرا وابسته ترین هستن ب مادرشون  هر چقدر هم هارت و پورت کنن  از درون بدون مادر ضعیف ترینن

خب دیگه چیکار میکنه 

تماس اشکال نداره

عزیزم همه بهت میگن بعدا خوب میشه اما نمیشه. فقط مخفیانه براش پول میزنه و هی میره یواشکی سر میزنه و ...

خیلی مشکل بزرگیه. داماد ما هم همینجوره و مشاور رفتیم پیشنهاد جدایی داد .

یه سر برو پیش مشاور شاید راهکار بهتری داد

اما این وابستگی هرگز درست نمیشه اون ۳۰ سال با مادرش زندگی کرده و بچه ننه و وابستست

از الان ب فکر زندگیت باش اون فقط چشمش مادرشو میبینه.

پسره هم بخواد درست بشه مادره نمیزاره . اون خودشو ملکه ی ذهن و قلب پسرش کرده

بدجور ب مشکل میخوری تو زندگی

حتما مشاور برو و هرچی گفت انجام بده 

وای توروخدا دیگه از این اشتباها نکن

تو خیلی زندگیت شبیه منه

توروخدا دیگه از خودت و خانوادت براش مایه نذار

بشو یکی لنگه ی خودش

بگو طلاهای من را پس بده ..ببین مادر عاشقت بهت پول وطلا میده با نه

نه والا مونده بدلم مادرشوهرم احوال شوهرمو بپرسه قشنگ یه ماه پیش تو یه عروسی دیدیمش نه احوالی و نه بگه بیایی دلمون تنگ شده!