بچه ها از زندگی تو یه ساختمون با مادر شوهر خسته شدم الان رفتیم بازار رسیدیم خونه پرید تو راهرو ببینه

قبل ازدواج ساخت یا بعدش؟

عزیزم شما کیسه بخر مشکی و ساک بذار داخل کیفت

خریدار رو طبق اندازه داخل اونا قرار بده همیشه وقتی داری از بیرون میای یه سلام کن و برو خونه ت

همسایه ما مادرشوهرش این عادت رو داشت ولی پدرشوهرش یه بار چنان جنگی راه انداخت که دیگه جرئت نداره بره راه پله فضولی کنه 

اگر هم آنلاین خرید کنی که یه مامور پست میسپاری حتما به خودم تحویل بده و حتی تو قسمت توضیحات می‌نویسی و اینکه با جعبه ست اصلا نمی‌فهمه چیه

واای آقا من ی اشتباهی کردم ۲سال اول زندگی رفتم اونجا طبقه بالاشون. الان نزدیک ۱۰ساله مستقلم شکر خدا. الان جاری جدیدم اومده و میگه نمیاد پیششون بشینه بعد ۱۰سال زنگیده ب من ک تو باید برگردی و اینجا وردل من بشینی حالا ک اون نمیاد🤣 اونم چی با تهدید و دعوا میگه. نمیدونم اینا تو ذهنشون چی میگذره

مادرشوهر همکف، من طبقه اول، آره گاها هرروز میاد، کلا اهل تیکه انداختن هس بی مورد، منم اوایل احترام میذاشتم، الان جوابش رو میدم، تو پس خاستگارت هس، شوهرت نیس، من جات باشم بیشتر فکر میکنم نسبت به این مورد، ابدأ زندگی در یک ساختمون جالب نیس، خب پدر مادرت که میان حتمن خونت مهمونی، باور کن دوبار پشت سرهم بیان فوری صدای مادرشوهرت بلند میشه، باور کن، کلا گفتم دیگه زیر ذره بین هست صفر تا صد زندگیت

ببین مادرشوهر منم همین بود

احساس میکنم میدید من حساسم بیشتر فضولی میکرد 

ی مدت این کارو کردم و بعد بعضی وقتا از بین خریدام ی چیزی در میاوردم بهش نشون میدادم گاهی قیمت میگفتم گاهی میگفتم نمیدونم چقد

اگ میپرسید چی خریدی میگفتم ی سری چیزا نیاز داشتم گرفتم و میرفتم بالا

ولی کاملا روم باز بود و با خنده هرچی میخواستم میگفتم 

بعد گاهی ک صحبتش پیش میومد میگفتم چ اخلاق زشتیه این کار شاید کسی دوس نداشته باشه بقیه بدونن چیکلر میکنه چی میخره

الان خیییییییلیییییییی بهتر شد

دیگ بعضیا اخلاق وعادتشونه.. یاباید تحمل کرد یا بهشون تذکر داد.. 

چی باعث شد قبول کنی

یه مدت خودت بی تفاوت باشی، باور کن عادت میکنی، اما هول کنی و دست و پات رو گم کنی اونم حتما حس میکنه دیگه با دیدنش هول میشی، بدتر نقطه ضعف میکنه برات، امتحان کن، موقع برگشت یه سلام کن و یه بفرما بزن، بعدش راتو بکش برو خونت 

حالا هر از گاهی عیب نداره اما هر روز هر روز حرصم میگیره دخترمم کوچیکه نمیفهمه میادمیگه زود باش بده یا از توحیاط دادمیزنه مامان شام چی داریم مامان جون اینا اینطوری میگن منم تازگیا بهش یاد دادم اگه گفتن بگو هیچی نذاشتیم اینم گفته پس چرا خودت غذا نمیذاری مادرشوهرمم گفته من رژیمم شام نمیخورم که

تو یه نایلونی یا کیسه ای بزار ک مشخص نباشه

اره دقیقا ولی آخه خیلی میبینم اینجا میان سوال میکنن تو دو راهی رفتن و نرفتن هستن بعد یه سری ها میان میگن اگه اخلاق رفتارشون خوبه برو چه اشکالی داره اونام مثل خانواده ی خودت ولی واقعیت اینه که خانواده شوهر هیچ موقع مثل خانواده خود آدم نمیشه ،آدم از خانواده خودش چیزی ببینه اونقدرا نمی رنجه ولی از خواهر شوهر مادرشوهر ناراحت میشه

ادم عاقل به جای مشورت کردن با چندتا ادم بی تجربه یه نگاهی به سطح جامعه میندازه ومیبینه قبلیا که اینکارو کردن چی شدن 

حالا همه مادرشوهراهم مثل هم نیستن یکی اینجا میگفت با مادرشوهرم مثل مادر و دختریم خیلی همو دوست داریم تو ی ساختمون بودن 

پدر ک ندارم مادرم مگر بیاد 

برادرمم فک نکنم سال ب سال بیاد خونم