واقعأ هدفتون از بچه دار شدن چی بود

دقیا و این ینی اون دختر هنوز آماده باروری از نظر اولین اصل اونم روحی نیست و مجبورا این کارو میکنه ....

ببین هنوز بچه ت بدنیا نیومده پس یادت بمونه یسری وظایف ها گردن شوهرته منم دلم میسوخت اما قبل رفتنش یکساعت نگه میداشت بچمو تا من بخوابم .... ساعت ۷ میومد بچمو نگه میداشت تا من استراحت کنم 

پس از الان بد عادت نکن همین ده دقیقه  بیست دقیقه ینی توام در قبال بچه وظیفه داری

بعضی چیزا عین مرگ واقعا دست هیچکس نیست و جزئی از زندگیه و چه بچه ای درکار باشه و چه نباشه بلاخره یه روزی پیش میاد برای همه و اینکه حتی اگه بچه ای نباشه زندگی پر از چالش های ریز و درشته یعنی هر کسی به یه نحوی با مشکلاتی روبرو میشه و صرفا بچه مقصر اون شرایط و اون سختی ها نیست

90درصد آدمها هیچ هدفی ندارن میخان دهن مردم ببندن میخان هی ازشون سوال نشه چرا بچه دار نمیشن میخان خودشون سرگرم کنن دلایل مسخره وخودخواهانه

تمام اینایی که نام بردی و گفتی به ی خنده و نگاه پ مهر و مامان گفتن بچه مون مئ ارزه . لذتی که وقتی صدات میکنه مامان دنیااا نمیتونه برات تدایی کنه. چون فقط شما مامان اون بچه هستی و فقط و فقط اون بچه مال شماست .

بذار دنیا بیاد بعد بگو شیرینی نمیبینم

من قبل پسرم وجود نداشتم 

تموم عمرم جونم فدای یه تار موش .همه کسمه زندگیمه

نمیدونم چرا مداااااام دارید دنبال علت بچه دار شدن بقیه میگردید

ازیه جا به بعد زندگیشون تکراری میشه واسه تنوعه بخدا

منوشوهرموتصمیم گرفتیم بچه نیاریم خیلی ها بهم گفتن پس چرا ازدواج کردی پس تو چطور زنی هستی زن باید بچه بیاره یا یروز شوهرت روت زن میگیره تونازایی هیچ زنی تصمیم نمیگیره بچه دار نشه

منم باردارم سعی میکنم جوری صحبت کنم که دلت نشکنه 

ولی خدایی تو که انقدر بدت از بارداری میومد چرا نرفتی کامل لوله هاتو ببندی 

بذار پای خواهری...

بچت ک بدنیا اومد تا ۶ ماه سختته اما بعد اون بلندشو و با بچه تو کالسکه برو بیرون تا سرکوچه و برگرد هرروز برو قشنگ بپوشونشا 

بذار عادت کنی خونه نشین و حساس نشو ... 

بذار بچت عادت کنه بچه افتاد زمین نگاش نکن اما حواست باشه بذار لوس نشه و جیغ و داد کنه 

پس نذار فقط حرف  باشه ازش بخواه در حد یه شیشه شیرو بشور 

بیا پوشکشو عوض کن

بیاببر بشور

پمادشو بیار 

اون کهنه رو بده 

بیا نگهش دار....

پاشو بذاریم لای پتو یکم تاب بدیم بخوابه 

اینا ینی کم کم میدونه وظیفه اونم هست

من شرایطتونو درک میکنم واقعا چون خودم توی شهر غریبم و فقط خدارو داشتم توی این سالها و یه پسر 3ونیم ساله و یه دختر دوونیم ساله دارم دومی ناخواسته بود و خیلی افسرده شدم ولی وقتی دخترم 4ماهش شد 5صبخ تا 6هررپز پیاده روی رفتم بخاطر کم کاری تیروئیدم 20کیلو اضافه وزن داشتم توی بارداربم و پوستم تماما ترکید ولی بعد از 6ماه تونستم با رژیم و پیاده روی برگردم به وزن قبلم وشوهرم اصلا خونه نبود بخاطر شغلش ولی با یکم برنامه ریزی تونستم کلی مهارت های مختلف یاد بگیرم کلی کتاب خوندم کلی دوره ی مجازی شرکت کردم و تازه بعد از سالها برای زندگیم هدف گذاشتم