هرچقدر مبخام سعی کنم کناربیام باشوهرم بگم اشکلل ندارع درست میشه چنان تر میزنه میقهمم واقعا درست نمیشه واقعا حواستون موثع ازدواج جمع کنین
من ی پسریکساله دارم دقیقا باشروع بارداریم شوهرم اینقد اخلاقش عن شد ب شددددت توهرچیزی ب باد میشد و گیرمیداد،حالم بد بود ویارداشتم میگف خونه مامانت نرو،رایطه نداشیم میخاس زن صیقه کنه...خلاصهههه
الانم بچم خاب بود بیدارشد گریه میکرد منم هرچقد خاستم شیرش یدم نخورد اونم بیداربود ازش خاستم گفتم میشه بغلش کنی باز بیاریش شاید اروم بشه...شروع کرد ب زدن خودش(کارهرشبه)ک وای وای الهی تو بی شوهر بشی میزد تو سرش ک این چوضعیه راه انداختی و براچی گریع میکنی و فللن....بعدم داد و بیداد ک ب بچه غذای نفاخ دادی دلش درذ میکنه بااون عقلت و اینا
منم گفتم ب امام ذضا نمیخام دست ب بچم بزنی کمکت بخوره تو سرم برو بیرون ازخونه گمشو
بعد برگشت گف هنوز زوده حرف دهنت بفهم اسکول،اگ مث ادم سرخونه زندگیت بشینی این بچه هم بدخاب نمیکنی(چون من امروز خونه بابام بودم و راس۹برگشتم خونه)
واقعا انتخاب آدم اشتباه یعنی تباه کردن عمرخودت و بچت...