خب با بچهات برو مهرتو ببخش اونم رضایت خوج از کشور ب بچهات بده با اونا مهاجرت کن خیلی پیشنهاد خوبیه ک
بگو اگه راست میگه با بچه ها بفرسته
میدونی سرنوشت بچه هات بدون تو چقدر عوض میشه اصلا همچین کاری نکن
به شوهرت پیام دادی چی شد؟
آخ یاد یه تاپیک افتاد حدود دو سال پیش فکر کنم. اونشب بعد اون تاپیک تا اذان صبح اشک ریختم به حال اون پسر ۱۴ ساله ای که تو راهرو دادگاه ،مادرش به پدرش می گفت تو ببرش. پدرش می گفت نه تو ببرش . و اون پسر التماسشون می کرد که یکیشون گردن بگیرنش. بمیرم بمیرم برای اون پسر.شاید اگه دو سه سال بزرگتر بود ؟جور دیگه ای برهورد می کرد.چمی دونم، از دستشون سر به بیابون میزاشت یا خودشو می کشت یا ولگرد می شد یا به کس و نا کس پناه می برد ... و هزار یای دیگه که شااااااید یکیش عاقبت به خیریش می شد.
مگه اون بچه چی ازین دنیا و زندگی خواسته بود؟
پدر مادر لعنتیش چرا فقط جفت گیری و تولید مثل بلد بودن؟!
مادره خودش تاپیکو زده بود و با افتخار می گفت دارم شوهر می کنم و اون راضی نمیشه پسرمو نگه دارم.
هر جا که هست اون پسر خدا بی کفایتی پدر مادرشو هزار برابر براش جبران کنه. باز از یادآوریش حالم خراب شد
اسی ببخش که تو تاپیکت حاشیه رفتم ..
بابای اسی همش داره سنگ میندازه.
مگه گفته با بچه ها می فرستمت؟ اصلا گفته بچه ها رو بده به باباشون تا حمایت من رو داشته باشی. البته اگه در همین حدشم جدی و راست گفته باشه.
از خدا می خوام تکلیف اسی و بچه هاش به بهترین نحو و کمترین خسارت روشن بشه. الهی آمین
غزل خوبی؟ بچه ها خوبن؟ منتظر کسی نباش آخرم شوهرت زن میگیره پاشو برگرد خونت تا دیر نشده . دوست داری بیاد بچه هاتو بگیره
خوبی نارسیس جون من ثانیه ای بچه هامو ول نمیکنم هرگز حالا کلا خودمم شخصیت خیلی وابسته و ضعیفی دارم و همیشه عذاب وجدان دارم واسه کوچیکترین چیزا چ برسه بچه رو رها کنم ..
ولی جاریم اینکارو کرد خودش ازدواح کرد شوهر سابقشم ازدواج کرد الان جاریم بچه ی جدید داره شوهرسابقشم دوتابچه ی حدید اون بجه خودشونم رهاکردن ب امون خدا یه شب خونه این عمو یه شب خونه اون عمو ظهر داشتم اتفاقا ب همین فکر میکردم ک گناه اون بچه چیه ک مادرش عاشق یه پسر ده سال ازخودش کوچیک ترشد طلاق گرفت پدرشم چندماه بعد رفت زن گرفت و زنه گفت بچتو قبول نمیکنم و اواره شد فک نکنی کارمایی چیزی پس دادناااا جاریم یک درصد حتی ازمشکلات منو نداره حتی یک درصد بااینکه شوهرش ده دوازده سال ازش کوچیکتره خوشگل تره جوون تره پولدارتره و ... شوهرشم برعکس شوهرمن خیانت کار و الکلی و ولگرد و عیاش نیست سفت و سخت چسبیده ب زندگیش و مدام در سفرن
غزاله جون خوبی عزیزم
وای غزاله امروز یه گندی بالا اوردم 😐 دیدم یکی با اسم اکانت شوهرم اسم خودش نه ها مثلا گذاشته دنیای نامــــرد فالوم کرده هم اینستا هم روبیکا
😐بعد من تعجب کردم پروفایل یه دختربود و کلی عکس از یه دختربچع گذاشته بود کج وکوله وتااار نوشته بود درونه ی مادر من بش پیام دادم شما ؟ گفت عه من ازاقوام مادرشوهرتونم و شما عروس قلانی هستید ؟ گفتم ک بله من شمارو ب جانمیارم ولی گفت ک اشکال نداره و حالا چندتا بچه داری گفتم دوتاعزیزم گفت ک اره من توچندتا مراسم عروسی شمارو دیدم و خیلی دوست داشتم باهات همصحبت شم منم گفتم ممنون عزیزدلم لطف دارید منم خوشحال شدم ک اشناییتی بینمون بود و دیگع تموم شد چنددیقه بعدپیام داد میشه ببینمتون یه قراربزاریم ؟ گفتم وا چ قراری؟ مگه شما خانوم نیستی ؟ گفت ک نه منم هرچیییییی ازدهنم دراومد بش گفتم ک بیخودکردید ک پاتونو از حدوحریمتون دراز ترکردید من اگه میدونستم خانوم نیستید اصلا حتی قبول نمیکردم ک دنبالم کنید و اینکه پروفایل واکانتتون دخترونه اس و گول زنک نشونه شخصیت بیمارتونه واستون متاسفم من اگه میدونستم شما باجنسیتتون مشکل دارید وخودتون و خانوم جازدید هرگز باهاتون همکلام نمیشدم و ازاینکه بهتون عزیزم وگلم گفتم واقعا ازخودم شرمنده ام و وجدانم ناراحته واستون خیلی متاسفم و بلاکش کردم الان حس بدی دارم این واسم دردسرنشه؟؟؟؟؟؟ اخه این دیگه چی بود چ کاری بود من کلا خیلی مزاحم دارم الان اسکرین شات بفرستم واست صدتا شماره رو بلاک کردم ک اشنا ان فامیلن ولی مزاحمم میشن ولی نباید گول میخوردم 😐😐😐😢😢😢 همش همین چهارتا پیام بود
ببین اصلا نمیشه ب بابام ب عنوان تکیه گاه اعتماد کرد مث دیوار تازه رنگ شده اس هم تکیه گاهه هم بی اعتماد
اگه میشد حرفاش و جدی گرفت ک اصلا من اینهمه مشکل و دردسر نداشتم هر سری با یهوموضوع ذهنم و درگیر میکنه اخرشم هیچکدوم حرفاش تبدیل ب عمل نمیشه اگه بچه هام و داشتم یا کلا ندشاتم ک خیلی راحت تر خودم ی فکری میکردم من مشکلم بچه هاست ک توخونه پدری باهاشون ناسازگارن ازاون طرفم شوهرم باخودم ناسازگاره دیگه بلاخره یا بچه ها باید فدای من بشن یا من فدای بچه هام ک صددرصد دومی و میخوام
