یه چیزی بگم شاید چون ازدواج دومتون هست می‌خوان شما رو بترسونن
چقد گاهی راحت حرف از طلاق می‌زنیم حتی به خاطر مسایل کوچیک تو هر زندگی دعوا هست دلیل نمیشه زرت و زرت حرف از طلاق بزنیم
دیه نتونستم تو اون لحظه اون جو رو تحمل کنم اولین تاپیک رو بخونید گلم واضح گفتم اونجا خود همسرم حرف طلاق زده گفته حوصله دعوا هر روز ندارم جداشیم بهتره ولی نمیره درخواست بده بلاتکلیف موندیم نزدیک دوماه شد
یک بار همین اتفاق برای منم افتاد عزیزم
نگران نباش ، ببین تو عقد که بودم بحث من و شوهرم به اشتباه وارد خانواده ها شدو مادر همسر منم افزار به طلاق داشت( با اینکه موضوع بحثمون جدید نبود)
پدرم تو خونه بهم گفت متاسفانه مادرشوهرت عاقل نیست و تو سعی کن ارتباطات رو با شوهرت قطع نکنی این مدت تا روش تاثیر نذاره
منم به شوهرم گفتم میخوام ببینمت، و رفتم باهاش تو خونمون( اون موقع جهیزیه برده بودیم) چند روز موندم و صحبت کردم
با خانوادش دعوا کرد ( چون میگفتن طلاق بده) و شناختشون
توام همسرتون بکشونه بیرون باهاش صحبت کن( البته از سر ضعف وارد نشو) بعد آرومش کن. اونوقت خانوادش نمیتونن روش تاثیر بزارن
شوهرت سنش کمه؟! خیانتم کرده؟
شوهرم خودش تمام مسایل بینمون بهشون گفته خودش تراب کرده اونادخالت کنن الانم شهرستان کارمیکنه ابنجا نیست تاپیکای قبلم روبخونید دقیق متوجه مشکلم واینکه بابام زنگ زده مادرش میشین چون بابام عصبی شد خیلی چیزاگعت ب مادرش
