مام از این مهمونا زیاد داشتیم حتی زنگ نمیزدن خبر بدن از قبل
از ایستگاه قطار زنگ میزدن بیاین دنبالمون
چقد خرص میخوردم و روم نمیشد چیزی بگم و حتی نمیگفتن چن روز میمونن
یکبار از عروسای خواهرشوهرم مه چهار روز بود با شوهراشون هونه ما بودن پرسیدم تا کی میمونن گفتن تا وقتی کارمون طول بکشه هر روز میرفتن گردش
الان با همشون قطع رابطه کردیم از بس بیملاحظه و ... بودن
تو مثل من نباش که بیست سال تحمل کنی همین اول کلا جوابشونو نده دیگه
راه دیگهای نیست