منم اوایل زندگیم از همه کشیدم از هر کی فکرشو بکنی به یه جایی رسیدم که گفتم. بگه کافیه
هر چی ظلم دیدم و مهربون و آروم بودم بسه دیگه
از من بدبختتر و مظلوم تر نبود حتی زبون نداشتم جواب یه حرفو بدم
ولی گفتم بسه دیگه باید تغییر کنم بخدا الان کل خانواده شوهر رو حریفم شوهرم کردم خمیر تو دستم
هم با ادب هم زبون باز و زبون دار
افسردگی چیه عزیزم خودت به خودت کمک کن دکتر برو یه دور شش ماهه قرص بخور حالت خوب میشه
منم اون موقع ها از شدت ظلمایی که کشیدم گریه میکردم به حال خودم اما حالا میگم اگه اون اتفاقا نمی افتاد الان اینی که هستم نبودم