منم یه روزی با مامانم رفته بودیم بیرون یه ماشین نگه داشت گفتم شهرداری یه نگاه کرد راشو گرفت رفت دوباره به یه ماشین دیگه گفتم شهرداری رواونم راشو گرفت رفت یهو مامانم گفت ملیکا با که الان شهرداری هستیم چی میگی تووووو
ی شیر خریدن سر صبح ۴۵ صفحه رفت جلو ملتو شاد کرد😂
خدا دلتو شاد کنه💐
بازم کله سحر برو شیر بخر
😁😁😁
من ی سوتی فاجعه دادم ب هییییییچکس تاحالا نگفتم
نذری داشتیم رفتم ۳۰ کیلو شیر سفارش بدم ک برا دو روز دیگ آماده باشه
خیلی باکلاس ی دستم سوییچ ک موبایل با کفش پاشنه بلند تک تک رفتم تو گفتم جناب ببخشید شی سیلو ...یر برا دو روز دیگ سفارش بدم میارین برام؟؟؟؟؟🤐🤐🤐🤐
بنده خدا ی نگام کرد گفت اجازه بدین بپرسم منم خودمو از تک و تا ننداختم اون ک رفت بپرسه پریدم بیرون و الان ۲ ساله ک از اونجا خرید نمیکنم با خودم میگم انقد سوتیم خاص بود ک قیافمو یادشه
من و دوستام بیرون بودیم تو ی فضای خیلی خیلی شلوغ یکی از دوستام افتاد زمین ما انقد خندیدیم بهش بر خورد هی آروم میگفت بی خاصیتا بلندم کنید بجای اینکه بخندین وما از عصبانیتش بیشتر خندمون میگرفت بعد بلندش کردیم اومد خودشو تکوند و قهر کرد رفت ک بره سمت ماشین دو قدم نرفته دوباره افتاد 🤣🤣🤣من و یکی دیگ از رفیقام از خنده نشستیم کف زمین یکی دیگ شو.رتشو خیس کرد😂😂😂
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز