اینک چیزی نیس بدترینشو گفتم منشوریه منشوری
سر سفره جمع بودیم با خونواده شوهر. با یکی از جاریام داشتیم شوخی میکردم جاریم هر چیز گوگولی و کوچیک میگ بچگی شوهرشه.
توی سفره ی خیار کلفت ولی کوچیک بود گفتم عه ببین مث شوهرت🫠
بردارشوهر بزرگه با شوهر جاریم ی نگا بهم کردن بعد سرشو پاینن انداختن منو جاریم داشتیم زمین گاز میزدیم